جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احكام و فتاوا
دروس
معرفى و اخبار دفاتر
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
اخبار
مناسبتها
صفحه ويژه
تاريخ نگار ميلادي « مناسبتها « صفحه اصلى  

1 ژانويه

روز ملى فلسطين(1965 م)
سرزمين فلسطين از قديمى ترين مناطق مسكونى جهان محسوب مى شود كه در ساحل شرقى درياى مديترانه، و در همسايگى كشورهاى اردن، مصر، سوريه و لبنان قرار دارد. فلسطين داراى 000/330/3 نفر جمعيت و مساحت 263/6 كيلومتر مربع است كه بخش اعظم آن تحت اشغال رژيم صهيونيستى است پايتخت فلسطين قدس شريف و شهرهاى غزه و رام الله نيز مراكز ادارى موقت هستند. ضمن اينكه حال يونس و نابلس نيز از شهرهاى مهم اين كشورند. مليت و زبان رسمى مردم فلسطين عربى است و بيش از 87% مردم آن پيور آيين مقدس اسلام هستند. پيش بينى جمعيت فلسطين تا سال 2020 م نزديك به 7 ميليون نفر خواهد بود. سرزمين فلسطين بين سال هاى 1517 م تا جنگ جهانى اول توسط دولت عثمانى اداره مى شد و از آن پس تحت قيموميت انگليس درآمد، از اواخر قرن 19 م با اوج گيرى نهضت صهيونيسم و گسترش موج مهاجرت يهوديان به فلسطين، جمعيت يهوديان رو به افزايش گذاشت، در پى تشديد اختلافات و درگيرى ها ميان اعراب و صهيونيست ها، طرحى در سازمان ملل به تصويب رسيد كه به موجب آن فلسطين به دو قسمت يهودى و عرب نشين تقسيم شد. طبق اين طرح بيش از 56% از كل اراضى فلسطين به يهوديان و بقيه به اعراب واگذار گرديد. در سال 1948 م پس از خروج نيروهاى انگليسى، دولت جعلى و غصبى اسرائيل در سرزمين فلسطين اعلام موجوديت نمود و طى مدت كوتاهى نزديك 80% از خاك فلسطين را به اشغال خود درآورد. در اثر فقدان يك موجوديت ملى در فلسطين، اداره نوار غزه به مصر و اداره كرانه باختى به اردن و اگذار گرديد كه اين مناطق نيز در سال 1967 م به اشغال رژيم صهيونيستى درآمدند. آغاز نبرد مسلحانه عليه رژيم صهيونيستى در اول ژانويه 1965 م به عنوان روز ملى فلسطين نام گذارى شده است. فلسطين در 15 نوامبر 1988 م استقلال خود را اعلام كرد. نوع حكومت فلسطين دولت خودمختار با يك مجلس قانون گذارى است. (ر. ك: 15 نوامبر) (گيتاشناسى نوين 311)

2 ژانويه

امضاى توافقنامه تشكيل كشور مستقل فلسطين (1977 م)
در دوم ژاونويه سال 1977 م، به پيشنهاد انور سادات رئيس جمهور پيشين مصر، گروهى از رهبران سازشكار فلسطينى موافقتنامه اى با صهيونيست ها امضا كردند كه بر اساس آن كشور مستقل فلسطين در ساحل غربى رود اردن تشكيل مى گرديد. اين تصميم به معناى ناديده گرفتن حقوق مسلم مردم مسلمان فلسطين و چشم پوشى از ديگر بخشهاى سرزمين اسلامى فلسطين بود، به سبب مخالفت هاى گسترده مردمى و نيز فريب كارى اسرائيل براى به سازش كشاندن رهبران فلسطين عملى نشد. (ر. ك: 15 نوامبر) (منابع متفرقه)

5 ژانويه

آغاز جنگ هاى 24 ساله بين امپراطورى ايران و روم (603 م)
در زمان سلطنت خسرو پرويز پادشاه ساسانى بر امپراتورى ايران، موريكيوس نيز بر امپراتورى روم حكومت مى كرد و بين دو امپراتورى، روابط دوستانه اى برقرار بود. در اين ميان، يكى از سرداران امپراتور روم به نام فوكاس عليه پادشاه روم شورش كرد و پس از كشتن او، خود را امپراتور روم خواند. خسرو پرويز كه از اين پيشامد ناراضى بود، به بهانه خونخواهى امپراتور مقتول و در حقيقت. براى تصرف سرزمين هاى بيشتر، در پنجم ژانويه سال 603 م، جنگ عليه روم را آغاز كرد. سپاهيان خسرو پرويز در اين جنگ ضمن تصرف مناطقى از قبيل اُدسا و ارمنستان به محاصره شهر قسطنطيه پايتخت روم شرقى با بيزانس پرداختند. پيشرفت هاى سپاه ساسانى، بى كفايتى فوكاس را بيش از پيش نمايان مى كرد تا اين كه جمعى از شورشيان رومى، وى را به قتل رساندند و هراكليوس در ابتدا پيشنهاد صلح داد اما با امتناع خسر از اين امر، جنگ بين دو كشور باز هم ادامه يافت. از سال 627 م حملات تعرضى روميان آغاز شد كه در جريان آن، مناطق متعددى را به تصرف خود درآوردند. در اين ميان، خسرو پرويز كه از هر گونه وسيله و امكان براى ادامه جنگ و مقابله با نيروهاى بيزانس درمانده بود، جنگ را ادامه داد. اين امر باعث شد تا توده مردم و جنگجويان خسته، دست به شورش زده و خسرو پرويز را از قدرت خلع و محبوس كنند. با خلع خسرو پرويز، جنگ هاى ايران و روم پس از بيست و چهار سال در سيزدهم سپتامبر سال 627 م پايان يافت و دوران اقتدار آخرين امپراتورى بزرگ ايران باستان يعنى سلسله ساسانيان رو به افول نهاد. از اين پس عصر اغتشاش و هرج و مرج آغاز گرديد به طورى كه در مدت چهار سال پس از مرگ خسرو پرويز، حدود ده نفر از اين سلسله به پادشاهى رسيدند. (گيتا شناسسى كشورها 66)

6 ژانويه

غسل تعميد «حضرت عيسى (عليه السلام) »
تعميد يكى از «هفت آيين مقدس» است كه كليساها و مسيحيان آن را برگزار مى كنند. اين عمل از قواعد مقدس دينى بود كه قبل از حضرت مسيح(عليه السلام) رواج داشت و توسط حضرت عيسى(عليه السلام) جزء فرايض قرار داده شد. تعميد عبارت است از يك نوع شست و شوى خاص كه بر حسب نوشته قاموس كتاب مقدس، از وظايف كليساست كه بايد در مورد پيروان خود انجام دهد; ولى، چگونگى اين عمل از نظر كاتوليك ها و پروتستان ها متفاوت است، پروتستان ها، آن را وسيله توفيق و سبب وقف در راه خدمت به خدا مى دانند، اما كاتوليك ها معتقدند كه اين شستشو، گناه موروثى را از انسان پاك مى كند و شيطان را از وى دور مى سازد و اگر طفلى بدون تعميد از دنيا برود روح شيطان در وجود او باقى مى ماند. تعميد براى اموات نيز مسئله اى است كه به اعتقاد برخى مسيحيان انجام مى شود و آگاهى فردى زنده به جاى مرده اى تعميد داده نشده، تعميد داده مى شود (لغت نامه دهخدا 167)

11 ژانويه

پيروزى نيروهاى اسلام بر «يزدگرد سوم» و انقراض سلطنت ساسانى (642 م)
ساسانيان كه بيش از 400 سال بر ايران حكومت كرده بودند در روزگار پس از قتل خسرو پرويز به دست فرزندش، به دلايل گوناگونى در سراشيبى سقوط و انحطاط قرار گرفتند. در همين هنگام آشفتگى بسيارى در اوضاع ايران پديد آمد و در طى چهار سال بيش از 10 نفر به سلطنت رسيدند، تا سر انجام يزدگرد سوم بر تخت سلطنت نشست. در زمان وى دولت ساسانى در اوج ضعف و درماندگى خود بود و خوش گذرانى امرا و ظلم و ستم بيش از حد پادشاهان فشار زيادى بر مردم محروم وارد مى آورد. استبداد پادشاهان قدرت بى حساب مُغان يا مقامات مذهبى، عدم تساوى اجتماعى، نظام غلط طبقاتى، اخذ ماليات هاى سنگين و شكل گيرى يك نوع بردگى فكرى از جمله دلائلى بودند كه باعث شد هرگونه نداى اصلاح طلبى و جنبش آزادى خواهى مورد استقبال عمومى مردم ستم ديده ايران واقع شود. از سوى ديگر اسلام به عنوان دينى مطرح گرديد كه اعتقادات آن با مبانى عقلى و فكرى منطبق بود و جاى گزينى توحيد و يكتا پرستى به جاى دو خدايى و پذيرش احكام و عمل به آن، براى ايرانيان كه خواهان خروج از سخت گيرى هاى موبدان زرتشتى بودند به عنوان مانده اى آسمانى تلقى گرديد. آنان با پذيرش دين اسلام، مساوات، برابرى و برادرى ميان ضعيف و قوى و رهايى از جامعه طبقاتى ساسانيان را به دست مى آوردند.

هم چنين مدارا و عدم سخت گيرى اوليه مسلمانان و آزادى در عقيده و مذهب بدون تعرض، از عواملى بود كه به سقوط ساسانيان و حاكميت مسلمانان انجاميد. در اين اوضاع و احوال بود كه سپاهيان اسلام در زمان خليفه دوم به ايران حمله كردند و در طى جنگ هاى قادسيه و نهاوند ارتش مجهز ايران را شكست داده و اسلام را در آن نواحى منتشر ساختند. عقب نشينى برخى امرا و اشراف و دهقانان ايرانى و حتى موبدان در برابر امواج هجوم نيروهاى اسلام، نارضايتى از حكومت ساسانيان و اسلام آوردن ايرانيان و همدلى با مسلمانان از عوامل مهم سقوط و اسلامى شدن تدريجى ايران بود و مقاومت هاو شورش هاى ضد عربى كه در خلال فتح و پس از آن، در شهرها رخ مى داد، مانعى جدّى در برابر گسترش اسلام نبود. همدلى برخى از اشراف و امراى ايرانى با مسلمانان باعث شد كه بر جان و مال خود ايمن شوند و حتى از عطاياى اسلامى بهره مند گردند و گاه موقعيت اجتماعى و سياسى خود را نيز حفظ كنند. (تاريخ ايران زمين 101)

17 ژانويه

تعطيلى دادگاه مخوف تفتيش عقايد در اسپانيا به دستور ناپلئون بناپارت (1808 م)
دادگاه تفتيش عقايد با انكيزيسيون محكمه اى بود كه از طرف كليساهاى اروپا از قرن دوازدهم ميلادى در اين قاره به وجود آمد و به تفتيش عقايد مردم و تعقيب متخلفان در مقررات مذهبى مى پرداخت. اين دادگاه كه از طرف پاپ اداره مى شد در قرن شانزدهم در تمام اروپا به جز انگلستان تسلط پيدا كرد، ولى بعد از يك قرن رو به ضعف گذاشت. اين بنگاه وحشتناك و هول انگيز، در بيداد گرى و تعدى چنان گستاخ و گسترده بود كه حتى به كردار و رفتار و توجه و پندار درونى و قلبى و وجدان مردم تهمت مى زد و متهمان را فقط با همين تهمت ها، زنده زنده به كوره هاى آدم سوزى مى سپرد دوشيزه ژاندارك نوزده ساله، رهبر آزادى بخش و چهره ملى فرانسه در همين آتش اتهام واهى و بى اساس، زنده زنده سوزانيده شده. هم چنين گاليله منجم و ستاره شناس مشهور ايتاليايى، در 22 ژوئن سال 1633 م در اين دادگاه مح-اكمه گرديد. تنها در كشور اسپانيا در مدت 350 سال، پيش از سى و چهار هزار نفر سوزانده و در حدود سى صد هزار نفر ديگر توسط اين دادگاه به اعمال شاقه، زندان ابد و تبعيد محكوم شدند. اين دادگاه سر انجام پس از حدود شش صد سال فعاليت، در هفدهم ژانويه 1808 م به دستور ناپلئون بناپارت تعطيل شد. (ر. ك: 27 آوريل) (فرهنگ جامع سياسى 897)

20 ژانويه

پايان جنگ آزادى خواهانه ملت مسلمان اندونزى عليه استعمار گران هلندى (1948 م)
از اواسط تا اواخر جنگ جهانى دوم، اندونزى تحت اشغال ژاپن بود. با پايان جنگ و تسليم نيروهاى ژاپن، كليه سلاح هاى ژاپنى به دست ملى گرايان استقلال طلب اندونزيايى افتاد. در سال 1945 م احمد سوكارنو رهبر آزادى خواهان اين كشور، اعلام استقلال كرد، كه با مخالفت و لشكر كشى هلندى ها مواجه گرديد. اما سازمان ملل در اين موضوع دخالت كرد و دولت هلند به ناچار با حكومتى به نام اتحاديه اندونزى و هلند موافقت كرد. از اين رو نمايندگان دولت اندونزى و دولت پادشاهى هلند به دستور سازمان ملل متحد، بر روى عرشه يك ناو امريكايى، قرار داد ترك مخاصمه را در 20 ژانويه 1948 امضا كردند و جنگ دو كشور به پايان رسيد. علت اين كه اندونزى و هلند، اين قرار داد را روى يك كشتى بيگانه امضا كردند اين بود كه هيچ محل ديگرى براى امضاى معاهده مورد موافقت دو طرف قرار نگرفته بود (ر. ك: 17 اوت) (فرهنگ جامع سياسى 188)

23 ژانويه

تعيين شهر «بيت المقدس» به عنوان پايتخت اسرائيل توسط پارلمان اين رژيم (1950 م)
در 23 ژانويه 1950 م پارلمان رژيم صهيونيستى موسوم به كنست، شهر بيت المقدس قبله اول مسلمانان را به عنوان پايتخت اين رژيم اعلام كرد. اين تصميم پارلمان رژيم اشغال گر قدس، خشم اعراب و مسلمانان را بر انگيخت با وجود اين، تلاش هاى رژيم صهيونيستى به منظور جلب رضايت ساير كشورها براى به رسميت شناختن بيت المقدس به عنوان پايتخت اين رژيم و انتقال سفارت خانه هاى آنها به اين شهر، به جايى نرسيد و تا كنون، تل آويو، پايتخت رژيم اشغال گر قدس شناخته مى شود. (منابع متفرقه)

29 ژانويه

آزادى صدها اسير از چنگال رژيم صهيونيستى (2004 م)
در 29 ژانويه 2004 م، به دنبال توافق مبادله اسيران ميان حزب الله لبنان و رژيم صهيونيستى، 435 اسير از مليت هاى گوناگون عربى در مقابل يك سرهنگ باز نشسته اسرائيلى و اجساد چند سرباز اشغال گر، آزاد شدند. اين توافق كه با ميانجى گرى آلمان صورت گرفت نشان داد كه بدون نقش و دخالت آمريكا نيز مى توان مسائل منطقه را حل نمود. در اين ميان، در حالى كه آزادى اسيران در بند اسرائيل، در سرزمين هاى عربى و به ويژه لبنان به عنوان يك پيروزى كامل و عيد بزرگ آزادى تلقى مى گرديد، اين واقعه در اسرائيل به عنوان يك رسوايى ملى مطرح شد. در مراسم استقبال از اسيران آزاد شده، مقامات بلند پايه لبنان و جمعيت فراوانى حضور داشتند و استقبال با شكوهى از آنان انجام گرفت. آزادى اسيران از چنگال رژيم صهيونيستى بازتاب وسيعى در محافل خبرى جهان به ويژه در ميان مسلمانان يافت و بار ديگر زبونى و حقارت اسرائيل را به نمايش گذارد. (جرايد)

1 فوريه

اشغال مسجد بابرى توسط هندوهاى افراطى در كشور هند (1986 م)
مسجد بابرى هند همواره مورد ادعاى مسلمانان و هندوهاى اين كشور بوده و هر كدام، اين مكان را متعلق به خود مى دانستند. پس از جدايى پاكستان از هند، در سراسر هند تبليغات گسترده اى بر ضد مسلمانان آغاز شد كه با توطئه هاى هندوها، اين مجسد در اول فوريه 1986 م به اشغال آنان در آمد. پس از اشغال مسجد، فعاليت هاى وسيعى براى اخراج آنان از مجسد صورت گرفت. ولى بى نتيجه ماند. سر انجام در 6 دسامبر سال 1992 م هندوهاى افراطى بدون حضور محسوس نيروهاى انتظامى، مسجد را ويران كردند. ويران نمودن مسجد بابرى موجى گسترده عليه هندوها به وجود آورد و مسلمانان به شدت با اين عمل مخالفت كردند. (ر. ك: 6 دسامبر) (دانشامه جهان اسلام 1 / 64)

16 فوريه

شهادت شيخ راغب حرب روحانى مبارز ضد صهيونيستى (1984 م)
شيخ راغب حرب امام جمعه شهرك جبشيت در جنوب لبنان و از پايه گذاران جنبش مقاومت اسلامى در اين منطقه بود. او همواره يكى از مخالفان جدى رژيم صهيونيستى بود كه عليه اشغال جنوب لبنان توسط آن رژيم سخن مى گفت و مردم جنوب لبنان را به قيام عليه صهيونيست هاى اشغال گر دعوت مى كرد تا اين كه توسط نيروهاى اسرائيل بازداشت شد. با دستگيرى او و اعتصاب و تحصن گسترده مردم، صهيونيست ها مجبور به آزادى وى شدند در نهايت در شانزدهم فوريه 1984 م، با توطئه مشترك اسرائيل، امريكا و نيروهاى فالائر لبنان، شيخ راغب حرب در حالى كه پس از اداى نماز در مسجد جبشيت راهى خانه اش بود، توسط تروريست هاى صهيونيست هدف رگبار مسلسل قرار گرفت و به شهادت رسيد در پى شهادت شيخ راغب حرب، اعتصابات عمومى سراسر لبنان را فرا گرفت و اين اعتصاب و اعتراض عمومى، بازتاب گسترده اى در جهان يافت. هم چنين به هنگام تشيع پيكر ايشان، درگيرى شديدى ميان جوانان شهرك جبشيت و نيروهاى صهيونيستى روى داد كه عده اى كشته و زخمى شدند. (جرايد)

16 فوريه

شهادت سيد عباس موسوى دبير كل حزب الله لبنان (1992 م)
عالم مجاهد حجت الاسلام والمسلمين سيد عباس موسوى بنيان گذار جنبش حزب الله لبنان، در سال 1952 م در شهرك نبى شيت از توابع بعلبك لبنان به دنيا آمد. وى در 15 سالگى براى ادامه تحصيلات به حوزه علميه نجف رفت و از محضر آيت الله سيد ابو القاسم خويى و شهيد سيد محمد باقر صدر استفاده نمود. شهيد موسوى هم زمان با پيروزى انقلاب اسلامى، راهى لبنان گرديد و حوزه علميه بعلبك را تأسيس نمود. وى از آن پس، آن چه آموخته بود به مرحله عمل درآورد و تمام توان خود را براى پياده كردن افكار انقلابى رهبر كبير انقلاب اسلامى ايران حضرت امام خمينى(قدس سره) در جامعه لبنان به كار گرفت. شهيد سيد عباس موسوى هم زمان در صف مقدم جهاد عليه رژيم صهيونيستى قرار گرفت و با هم فكرى جمعى از علما و تعدادى از شاگردانش، جنبش انقلابى حزب الله لبنان را تأسيس كرد. فكر روشن، ديدگاه هاى انقلابى، روحيه سرشار از صفا و اخلاص و برخوردهاى واقع بينانه و غير تصنعى از خصوصيات بارز سيد عباس موسوى بود كه اقشار مختلف مردم به ويژه جوانان را شيفته او مى ساخت. او شب و روز در راه ترويج اسلام و خدمت به مردم و پيشبرد جهاد عليه دشمنان اسلام به خصوص صهيونيست ها تلاش مى كرد. هم چنين در طول فعاليت در سمت دبير كلى حزب الله لبنان ضربات سهمگينى بر رژيم نژاد پرست اسرائيل فرود آورد و زخم هايى كارى بر آن دولت غاصب وارد كرد. شهيد سيد عباس موسوى دبير كل حزب الله لبنان سر انجام در 16 فوريه 1992 م در حالى كه از مراسم بزرگ داشت شيخ راغب حرب كه او نيز هشت سال پيش از آن توسط صهيونيست ها به شهادت رسيده بود، باز مى گشت، مورد يورش هوايى مزدوران اسرائيلى در جنوب لبنان قرار گرفت و به شهادت رسيد. در اين عمليات ناجوانمردانه همسر و فرزند كوچك وى نيز به شهادت نايل آمدند. (مشاهير سياسى قرن بيستم 425)

25 فوريه

وقوع فاجعه كشتار مسلمانان روزه دار فلسطينى در شهر الخليل (1994 م)
در 25 فوريه 1994 م يك صهيونيست افراطى، نماز گزاران روزه دار را در حرم حضرت ابراهيم(عليه السلام) در شهر الخليل واقع در كرانه غربى رود اردن به رگبار مسلسل بست و 29 تن را شهيد و تعداد زيادى را مجروح كرد. اين عمليات تروريستى وحشيانه كه بار ديگر خصومت صهيونيست ها با مسلمانان را به نمايش گذاشت. با واكنش تند و خشم آلود جهان اسلام مواجه شد. به طورى كه دولت هاى عربى مجبور شدند براى مدتى مذاكرات سازش با تل آويو را به حالت تعليق درآورند. ترور بى رحمانه ده ها نماز گزار در ماه مبارك رمضان باعث شد تا در طول ماه هاى بعد سرزمين هاى اشغالى فلسطين نا آرام شود و فلسطينى ها، مقابله با رژيم صهيونيستى را شدت بخشند. با توجه به اين واكنش ها، تل آويو فرد تروريست را دستگير و محاكمه كرد. اما رژيم اسرائيل سر انجام با ادعاى اين كه صهيونيست مهاجم، ديوانه بوده و جنون دارد، از مجازات وى، سر باز زد (جرايد)

26 فوريه

مرگ «مانى» از مدعيان پيامبرى در ايران در زمان سلسله ساسانيان (276 م)
مانى. از مدعيان پيامبرى در 14 آوريل سال 216 م در همدان به دنيا آمد. وى در ابتدا به آموختن حكمت و علوم و مطالعه در اديان زرتشتى، مسيحيت و ديگر مذاهب زمان خود پرداخت و در 24 سالگى ادعاى پيامبر كرد. مانى كتابى به نام ارژنگ داشت كه نقاشى هاى متنوعى داشت و حاوى دستورات او بود. وى آيين خود را در منطقه بين النهرين عرضه كرد و به تبليغ آن پرداخت. آيين مانوى در ابتدا مقبول شاپور اول، پادشاه ساسانى بود ولى اين مقبوليت ديرى نيافت و مانى سر انجام در 26 فوريه سال 276 م به تحريك موبدان زرتشتى در 60 سالگى به دار آويخته شد. كيش مانوى، دستگاهى فلسفى است كه بر اساس عناصر زرتشتى و مسيحى بنيان نهاده شده است. اساس تعليمات مانى اين بود كه فضيلت، اصلى است ويژه روح، و شرارت، اصلى است سرشته در جسم و ماده. مانى، دنيا را به مثابه رزمگاه ميان نور و تاريكى، فضيلت و شرارت و يا اهورا مزدا و اهريمن مى دانست. مانى بر اين عقيده بود كه روان آدمى از ملكوت نور است و در پى آن است كه از كشور ظلمت يعنى جسم فرار كند و به زادگاه خود برگردد. از عواملى كه به اين فرار كمك مى كرد به عقيده او، پرهيز از خوردن گوشت و دورى از ازدواج بود. عقايد مانى به ويژه در ميان مسيحيان يونانى، تا چندين قرن پس از مرگش رواج داشت. (دايرة المعارف دانش و هنر 459)

3 مارس

آغاز انتفاضه مردم مسلمان عراق عليه رژيم ديكتاتورى صدام حسين (1991 م)
پس از شكست سنگين ارتش بعث عراق در تهاجم نيروهاى نظامى ائتلاف غرب به رهبرى امريكا در جريان جنگ كويت و تحريم هر گونه پرواز در عراق توسط شوراى امنيت، مردم مسلمان عراق موقعيت را غنيمت شمرده و با استفاده از ضعف دولت بعث در نواحى وسيعى از شمال تا جنوب اين كشور، عليه رژيم صدام قيام كردند. در جريان اين انقلاب كه به دليل تقارن آن با ايام ماه مبارك شعبان 1411 هـ.ق به انتفاضه شعبانيه مشهور گرديد، كنترل بخش اعظم كشور به دست نيروهاى مردمى افتاد و از 18 استاد عراق، 14 استان، از دست حكومت بعث خارج شد. در اين مدت كه حدود يك ماه به طول انجاميد، مردم تحت نظر مراجع حوزه علميه بر امور نظارت داشتند و مناطق را اداره مى كردند. در اين هنگام امريكاييان و متحدانشان متوجه شدند كه ناخواسته، زمينه هاى ايجاد حكومتى مردمى و اسلامى در عراق پا گرفته و چيزى به سقوط حزب بعث نمانده است. در اين حال كه تمامى فرودگاه ها و نقاط حساس نظامى و پادگان هاى عراق در اختيار و زير نظر متجاوزان غربى قرار داشت و اجازه هيچ حركت هوايى داده نمى شد. شرايط ناگهان تغيير كرد و با اشاره امريكا، ارتش عراق، سركوب بدون رز را سر لوحه كار قرار داد. مزدوران حزب بعث عراق براى قلع و قمع انقلابيون، حتى از به كارگيرى سلاح هاى شيميايى و بمب هاى خوشه اى و آتش زا عليه ملت خويش نيز دريغ نكردند. در اين كشتار كه هيچ گاه از سوى ديكتاتورترين و خون آشام ترين رژيم هاى يك قرن اخير نيز صورت نپذيرفته بود، صدها هزار نفر به صورت دسته جمعى قتل عام و در گورهاى چند صد نفرى به طور ناشناس دفن شدند. دامنه اين جنايات به حدى رسيد كه صدام، محو مراكز قيام از جمله كربلا و به ويژه نجف اشرف از نقشه جغرافياى عراق را در سر مى پروراند. از اين رو از هر گونه اهانت و جسارت به ساحت مقدس حرم هاى ائمه بزرگوار مدفون در اين شهرها، كوتاهى نمى كرد. صاحب نظران معتقدند كه در اين چند روز، در حدود سيصد الى پانصد هزار نفر توسط رژيم بعث به شهادت رسيدند. بدين ترتيب اين قيام مقدس به دليل ضعف بنيه دفاعى مردم و عدم وجود رهبرى واحد و هماهنگ، سركوب وحشيانه و بدون مرز ارتش خون خوار صدام، سكوت مجامع بين المللى و كمك آمريكا به صدام، پس از يك ماه به شكست انجاميد و برگ ننگين ديگرى بر تاريخ سراسر جنايت و سياه رژيم بعث و حاميان جهانخوار آن افزوده گشت. با اين حال، آمريكا هنگامى كه صدام را خطرى براى منافع خود احساس كرد، در يورشى وحشيانه و سناريويى از پيش تعيين شده، با حمله به عراق در 20 مارس 2003 م، موجبات سقوط وى در 9 آوريل آن سال را فراهم آورد و دور جديدى از تجاوز و اشغال گرى در اين كشور آغاز شد. (تاريخ و تصوير 438)

13 مارس

كشتار اهالى روستاى حسينيه توسط صهيونيست هاى مسلح (1948 م)
در ادامه زمينه سازى مزدوران صهيونيستى يهود براى تشكيل رژيم اسرائيل و ايجاد جو ارعاب و وحشت در فلسطين، در سيزدهم مارس 1948 م، صهيونيست ها در اين حمله، خانه هاى فلسطينيان را بر سر غير نظاميان بى پناه خراب كردند و شصت تن از اهالى روستاى حسينيه را قتل عام نمودند. نظاميان صهيونيست، هم چنين در اين روز، خانه هاى بخش قطمون در بيت المقدس را نيز منفجر كردند و تعدادى از فلسطينى ها را به خاك و خون كشيدند. كشتار مردم فلسطين توسط گروه هاى تروريستى صهيونيستى به اين دليل اوج گرفت كه صهيونيست ها قصد داشتند، پس از خروج نيروهاى انگليس از فلسطين، موجوديت غير قانونى رژيم اشغال گر قدس را اعلام كنند همان گونه كه اين اقدام، دو ماه پس از قتل عام فلسطينى ها در روستاى حسينيه انجام شد. (منابع متفرقه)

14 مارس

تجاوز ارتش رژيم صهيونيستى به جنوب لبنان (1978 م)
در 14 مارس 1978 م ارتش رژيم صهيونيستى به بهانه عمليات رزمندگان فلسطينى در حومه تل آويو، تجاوز به خاك لبنان را آغاز كرد. در اين تجاوز كه با كشتار وسيع غير نظاميان لبنانى و فلسطينى همراه بود، ارتش رژيم صهيونيستى، جنوب لبنان را تا رودخانه لبنانى اشغال كرد. پس از اين تجاوز، شوراى امنيت سازمان ملل، خواستار خروج فورى نظاميان اين رژيم از جنوب لبنان شد و يك نيروى چهار هزار نفرى را براى حفظ صلح به اين منطقه فرستاد. با وجود اين، صهيونيست ها قبل از خروج از جنوب لبنان، نيرويى از مزدوران محلى دست نشانده و وابسته خود را تحت رهبرى سرگرد سعد حداد، نظامى شورشى لبنانى در اين منطقه تشكيل دادند. رژيم صهيونيستى در 6 ژوئن 1982 م بار ديگر جنوب لبنان را اشغال كرد تا اين كه در سال 2000 م بر اثر ضربات متوالى رزمندگان حزب الله لبنان، مجبور به عقب نشينى از مناطق اشغالى جنوب اين كشور شد. (جرايد)

20 مارس

يورش نظامى امريكا و انگليس به عراق و آغاز جنگ سوم خليج فارس (2003 م)
بعد از يك سال رجز خوانى امريكا درباره عراق و تهديد به حمله به اين كشور به بهانه توليد و انباشت سلاح هاى كشتار جمعى و على رغم اعتراضات سراسرى مردم جهان، شيطان بزرگ امريكا به همراه استعمار پير انگلستان در روز بيست و نهم اسفند ماه 1381 ش برابر با بيستم ماه مارس 2003 م به مردم بى دفاع عراق حمله كرده و جنگ تمام عيارى را آغاز كرد. در پى اين جنگ خونين، بيش از هزار موشك كروز، هزاران بمت و ده ها هزار گلوله توپ و بمب هاى خوشه اى بر روى مردم عراق ريخته شد و هزاران نفر از زنان، مردان و كودكان عراقى به خاك و خون غلطيدند. كشتار دوازده هزار نفر از مردم، هم چنين تخريب خانه هاى مسكونى بى شمار، بيمارستان ها، تاسيسات اقتصادى، فرهنگى، مساجد، مجروح و معلول شدن ده ها هزار نفر و بر جاى ماندن آثار زيان بار و خطر ناك استفاده از سلاح هاى الكترومغناطيسى، شيميايى و ساير سلاح هاى ممنوعه، از ديگر اثرات اين حمله دهشتناك بود. سر انجام پس از سه هفته كشتار و تخريب و آواره كردن تعداد زيادى از ملت عراق توسط ارتش هاى متجاوز و انگليس، بر اساس يك توافق ميان امريكايى ها و صدام، ارتش عراق در برابر نيروهاى اشغال گرد تسليم شد و اين كشور در بيستم فروردين 1382 به اشغال كامل نظاميان مهاجم درآمد. اولين اقدام امريكا پس از تسخير كامل عراق، سرقت نفت اين كشور بود و به فاصله يك هفته پس از فروپاشى رژيم صدام، وزارت جنگ امريكا (پنتاگون) به عنوان قيّم عراق به انعقاد قرار دادهاى كلان تحت عنوان باز سازى اين كشور با شركت هاى وابسته به دولت مردان امريكا اقدام كرده و مزدوران خود را براى رهبرى عراق در نظر گرفتند. هم چنين پس از سقوط رژيم صدام و ورود مهاجمان به پايتخت، غارت وسيع اموال دولتى و نيز موزه ملى و بزرگ عراق و هزاران قطعه ارزشمند آن با هماهنگى نيروهاى اشغال گر صورت گرفت و لطمات جبران ناپذيرى به فرهنگ و تمدن گذشته اين كشور وارد آمد. در عين حال طى ماه هاى بعد، از يك طرف مقاومت هاى مردمى در برابر حضور اشغال گران، شكل گرفت و از سوى ديگر ملت مسلمان عراق، كه از حكومت ديكتاتورى حزب بعث و صدام، نجات يافته بودند، خواهان بر پا شدن حكومت اسلامى شد. از طرف ديگر مخالفت افكار عمومى در سراسر جهان نسبت به ادامه اشغال عراق، و پيدا نشدن سلاح هاى كشتار جمعى در اين كشور، باعث شد تا بسيارى از مقامات امريكايى و ديگر كشورها نسبت به مسئله توليد و انباشت اين سلاح ها در عراق، اظهار ترديد نموده و دولت بريتانيا نيز در اكتبر سال 2004 م نسبت به ارائه اطلاعات غلط در آستانه جنگ، به صورت رسمى عذر خواهى نمود. (گيتاشناسى نوين 297 و جرايد)

21 مارس

روز جهانى مبارزه با تبعيض نژادى (1966 م)
واژه آپارتايد (آپارتْهايْد، آپارتْهِيْد) به معناى جدايى و تفكيك مى باشد و در اصطلاح با تبعيض نژادى و نژاد پرستى مترادف شده است گر چه اعمال سياست هاى تبعيض نژادى از دوره آغاز استعمار و به ويژه از قرن هفتدهم شكل گرفته و نقاط گسترده اى را شامل مى گرديد، اما به صورت مشخص، اين كلمه از سال 1948 توسط دفتر مركزى حزب ناسيوناليست كشور افريقاى جنوبى به كار گرفته شد هدف از اعلام و اعمال اين سياست جداسازى سفيد پوستان از غير سفيد پوستان و به ويژه سياهان بود. با اين كه بيش از 80 % جمعيت آفريقاى جنوبى را غير سفيد پوستان تشكيل مى دادند. اما اقليت سفيد پوست با اجراى سياست هاى غير انسانى، جامعه اى طبقاتى به وجود آورد. آنها رسماً اعلام كردند كه سياست آپارتايد همه گروه هاى نژادى را فروتر از سفيد پوستان مى داند و على رغم اعتراضات افكار عمومى و سازمان هاى بين المللى، به رفتار خود ادامه دادند. اين وضعيت تا آخرين دهه قرن بيستم ادامه داشت و سر انجام، تلاش ها و كوشش هاى مردمى به لغو اين سياست در هفدهم ژوئن 1991 م انجاميد. با اين حال مساله تبعيض نژادى در بسيارى از كشورها داراى نژادهاى مختلف مى باشند. همچنان اعمال مى شود. نمونه بارز اين كشور ايالات متحده آمريكاست كه على رغم ادعاى وجود دموكراسى و حمايت از حقوق بشر، سياست هاى ظالمانه اى عليه سرخ پوستان و سياهان اين كشور انجام مى دهد. (روزها و رويدادها 16)

21 مارس

وقوع نبرد بين مبارزان فلسطينى و مزدوران رژيم صهيونيستى (1968 م)
پس از اعلان موجوديت سازمان آزادى بخش فلسطين (ساف) در سال 1965 م، اين سازمان به تدريج بر تعداد و شدت عمليات نظامى خود عليه نيروهاى رژيم صهيونيستى افزود تا اين كه در روز 21 مارس 1968 م با يورش نيروهاى صهيونيستى به اردوگاه فلسطينيان در نزديكى شهر كرامه در اردن نبردى سنگين ميان چريك هاى فلسطينى و مزدوران رژيم صهيونيستى آغاز شد. در نبرد كرامه، حد قل 1200 نفر از سربازان اين رژيم به هلاكت رسيدند و ده ها تانك و زره پوش آنها نابود و يا توسط چريك هاى فلسطينى به غنيمت گرفته شد در اثر اين جنگ، استقبال جوانان فلسطينى از پيوستن به سازمان آزادى بخش فلسطين جهت نبرد براى باز پس گيرى سرزمينشان به شدت افزايش يافت. با اين حال سازمان آزادى بخش فلسطين از سال 1991، اعتبار بين المللى، منطقه اى و داخلى خود را به دليل عدول از مواضع انقلابى اش از دست داد و به تصور دستيابى به صلح با رژيم اشغال گر قدس، به مذاكره با اين رژيم نست (منابع متفرقه)

22 مارس

ترور «شيخ احمد ياسين» بنيان گذار حماس توسط رژيم صهيونيستى (2004 م)
شيخ احمد ياسين، رهبر معنوى جنبش مقاومت اسلامى فلسطين، حماس، در ماه ژوئن 1936 م در سرزمين فلسطين به دنيا آمد. هم زمان با اعلام موجوديت رژيم اشغال گر قدس در سال 1948 م، شيخ احمد ياسين به علت تجاوز رژيم صهيونيستى، خانه و كاشانه خود را ترك كرد و به همراه خانواده در غزّه سكونت گزيد. وى از آن پس به تحصيل و كار پرداخت و در همان زمان، بر اثر حادثه اى، دچار آسيب ديدگى و قطع نخاع گرديد. با اين حال تحصيلات خود را ادامه داد و وارد دانشگاه عين شمس در مصر شد. توانايى شيخ احمد ياسين در سخنرانى و گرايش وى به جنبش اسلامى اخوان المسلمين مصر باعث شد تا مدت ها تحت تعقيب پليس مصر قرار گيرد و مدتى هم زندانى شود. پس از وقوع جنگ اعراب و اسرائيل در سال 1967 م و شكست اعراب، شخى احمد ياسين با رها كردن درس و دانشگاه و بازگشت به نوار غزه، در مساجد اين شهر به سخنرانى پرداخت و مردم را به مقاومت فرا خواند. وى ضمن انجام فعاليت هاى اجتماعى و فرهنگى، به جمع آورى كمك ها و يارى رساندن به خانواده هاى اسراء و شهدا پرداخت و مجتمع اسلامى غزه را بنيان نهاد. بر اثر فعاليت هاى شيخ احمد ياسين كه در مقاومت فلسطين مؤثر بود. وى در سال 1982 م توسط رژيم صهيونيستى دستگير و به سيزده سال زندان محكوم شد. اما پس از سه سال در جريان مبادله اسرا آزاد گرديد. او پس از آزادى از زندان، نه تنها دست از مبارزه بر نداشت بلكه در سال 1987 م به همراه چند نفر از همرزمان و همفكران خود، تشكيلات جديدى به راه انداخت كه جنبش مقاومت اسلامى فلسطين، موسوم به حماس، نام گرفت. نقش حماس در انتفاضه فلسطين با محور قرار دادن مساجد در طول ساليان فعاليت خود، بسيار گسترده و فرا گير بوده، ضمن آن كه اين جنبش در تشكيلات وسيع خود، شاخه هاى نظامى و امنيتى داشت كه فعاليت هاى نظامى و امنيتى خود را به صورت غير علنى و زير زمينى انجام مى دهد در جريان اين مبارزات، تهديدات فراوانى عليه شيخ احمد ياسين صورت گرفت و بسيارى از همراهان او و در اين جنبش، توسط جوخه هاى مرگ رژيم صهيونيستى به شهادت رسيدند. با ادامه مبارزات شيخ احمد ياسين، رژيم صهيونيستى وى را بار ديگر در ماه مه سال 1989 م به زندان افكند و پس از مدت بيش از هشت سال، در سال 1997 م از زندان دهشتناك صهيونيست ها رهايى يافت. شيخاحمد ياسين پس از آزادى، مبارزات خود را بيشتر از گذشته ادامه داد و به عنوان رهبر معنوى جنبش حماس، انتفاضه مقدس مسجد الاقصى را هدايت مى كرد. وى تنها راه غلبه بر رژيم صهيونيستى را مبارزه مى دانست و با هر گونه سازش و مذاكره با اين رژيم مخالف بود. وى در اواخر عمر چندين بار تهديد به مرگ شد ولى او بدون هراس از مرگ، به استقبال شهادت شتافت. شيخ احمد ياسين سر انجام در بامداد روز بيست و دوم مارس 2004 م پس از اقامه نماز صبح، توسط بالگردهاى رژيم صهيونيستى هدف شليك سه موشك قرار گرفت و به همراه هشت تن ديگر به شهادت رسيد. وى در اين هنگام 68 سال داشت. هزاران نفر از مردم فلسطين، در مراسم تشييع با شكوه پيكر يخ احمد ياسين، بر ادامه راه او تاكيد كردند و خواهان ادامه انتفاضه فلسطين شدند. (جرايد)

24 مارس

بازگشايى مسجد جامع گنجه پس از هفتاد سال تعطيلى (1989 م)
مسجد جامع گنجه كه از بناهاى تاريخى جمهورى آذربايجان به شمار مى رود، از سال 1920 م و پس از قدرت گرفتن حكومت الحادى كمونيستى در اتحاد جماهير شوروى سابق، به حالت تعطيل درآمده بود. مسجد جامع گنچه تا پايان عمر زمام داران كمونيست در همان حال باقى ماند تا اين كه با فروپاشى نظام اتحاد جماهير شوروى، سر انجام در 24 مارس 1989 م، طى مراسمى همراه با برگزارى نماز جماعت، پس از هفتاد سال تعطيلى، بازگشايى شد. هم چنين به دنبال برخى تحولات سياسى در شوروى سابق و جمهورى هاى آن و با توجه به خواست همگانى مسلمانان جمهورى آذربايجان، ده ها مسجد باز سازى و مورد استفاده آنها قرار گرفت. (جرايد)

31 مارس

انفجار قطار فلسطينى ها توسط صهيونيست ها (1948 م)
به دنبال اوج گيرى قتل عام فلسطينى ها توسط صهيونيست هاى مسلح، در 31 مارس 1948 م، يك قطار كه از قاهره عازم بندر حيفا در فلسطين بود، با بمب منفجر شد در اين جنايت كه توسط گروه صهيونيستى اِشترن انجام شد، 40 فلسطينى كشته و 60 نفر ديگر مجروح شدند. چهار روز قبل از اين انفجار، قطار ديگرى توسط صهيونيست هاى مسلح در فلسطين منفجر شد كه در آن حادثه نيز 24 فلسطينى كشته و 61 نفر ديگر زخمى شدند. حمله به اماكن عمومى، روستاها، اتوبوس ها و قطارهاى حامل فلسطينى ها از جمله اهداف مهم صهيونيست ها بود تا فلسطينى هاى بيشترى را مجبور به مهاجرت از كشورشان كنند. (منابع متفرقه)

3 آوريل

درگذشت «ذاكر حسين» تنها رئيس جمهور مسلمان هند (1969 م)
ذاكر حسين رئيس جمهور مسلمان هند، در سال 1897 م متولد شد و تحصيلاتش را در دانشگاه اسلامى عليگره و دانشگاه برلين آلمان به پايان رساند. وى پس از طى تحصيلات خود، در طى ساليان طولانى به فعاليت هاى علمى و سياسى پرداخت تا اينكه در سال 1962 م به معاونت رياست جمهورى هند رسيد. او در انتخابات عمومى 1967 م به معاونت رياست جمهورى هند رسيد. او در انتخابات عمومى 1967 م از رقيب سر سخت خود خانم اينديرا گاندى پيشى گرفت و به عنوان اولين رئيس جمهور هند برگزيده شد. او كه از رفتار سلطه طلبانه هندوها عليه مسلمانان انتقاد مى كرد، از جدا شدن قسمت مسلمان نشين هند به نام پاكستان نيز حمايت نمود و براى استقلال پاكستانى ها كه به قول وى، پايانى بر ستم هندوها عليه آنان بود، در ميان هندوها نيز محبوبيت داشت. سرمايه دارى، اقتصاد، اخلاق و مملكت دارى از آثار اوست. ذاكر حسين سر انجام در 3 آوريل 1969 م در 72 سالگى در گذشت. وى در ميان نسل امروزى هندوها و مسلمانان هند احترام ويژه اى دارد.(مشاهير سياسى قرن بيستم 166)

5 آوريل

پايان گلوله باران شهر غزه توسط صهيونيست ها (1956 م)
نظاميان رژيم صهيونيستى از روز چهارم آوريل 1956 م، زنان، كودكان و سالخوردگان را در شهر غزه، زير آتش شديد گلوله هاى خمپاره قرار دادند و در مدت دو روز، 56 تن از آنها را به خاك و خون كشيده و سى نفر ديگر را زخمى كردند. در برابر اين جنايت رژيم صهيونيستى كه تا فردان آن روز در 5 آوريل 1956 م به طول انجاميد، غرب و مجامع بين المللى دفاع از حقوق بشر، مانند ساير موارد مشابه، واكنشى نشان ندادند. (منابع متفرقه)

6 آوريل

يورش وحشيانه رژيم بعث عراق به اماكن مقدسه نجف و كربلا (1991 م)
پس از حمله آمريكا و متحدان به عراق و اخراج نيروهاى بعث از كشور كويت، مردم مسلمان و ستم ديده عراق كه طى سال هاى ديكتاتورى حاكمان حزب خون خوار بعث، خواهان سرنگونى نظام صدام بودند، فرصت را غنيمت شمردند و با استفاده از ضعف دولت مركزى، قيام سراسرى خود را بر ضد رژيم بعث آغاز كردند. در اين زمان و در حالى كه قيام مردمى، نقاط حساس كشور را در بر مى گرفت، با توطئه سران كشورهاى مهاجم، نيروهاى اشغال گر، خاك عراق را تخليه كردند تا راه صدام براى تار و مار كردن مردم انقلابى عراق باز شود. در اين هنگام، رژيم صدام مرتكب بزرگ ترين جنايات ضد انسانى گرديد و هر گونه مقاومت را به شديدترين وجه ممكن سركوب نمود. در جريان انتفاضه، صدام حتى از به كارگيرى سلاح هاى شيميايى عليه ملت خويش دريغ نكرد و در كنار آن صدها هزار تن را به خاك و خون كشيد همچنين پس از آن كه عده اى از مردم، براى در امان ماندن از دست مزدوران بعثى به حرم مطهر امام حسين(عليه السلام) در كربلا و امام على(عليه السلام) در نجف اشرف پناه برده بودند نيروهاى نظامى عراق با يورش به زائران روزه دار، گروهى از مردم را از دم تير گذراندند و به ساحت مقدس آن امام بزرگوار اسائه ادب كردند در پى اين جسارت، موجى از خشم و نفرت، مسلمانان جهان و به ويژه شيعيان را فرا گرفت و آنان با برپايى راهپيمايى هاى متعدد خشم خود را به اين جنايت ها و جسارت ها نشان دادند. (جرايد)

7 آوريل

عروج پيامبر بزرگ الهى حضرت عيسى (عليه السلام) (33 م)
حضرت عيسى بن مريم(عليه السلام) پيامبر بزرگ الهى و يكى از پيامبران اولوالعزم است كه در 25 دسامبر سال اول ميلادى برابر با 622 سال قبل از هجرت نبى مكرم اسلام(صلى الله عليه وآله) در بيت لحم با ناصره واقع در فلسطين امروزى، به امر خدا از حضرت مريم دختر عمران زاده شد قبل از تولد آن حضرت ميلاد ايشان پيش بينى شده بود و اين امر براى حكام زمان، ناگوار بود از اين رو، چون از جانب هر دوس، والى روم مولد تهديد بود، خانواده او، وى را به مصر بردند، ايشان در سى سالگى در شهر جليله، شروع به تبليغ دين خود كرد كه مورد عداوت روز افزون فريسيان قرار گرفت. موضوع به دارآويخته شدن حضرت عيسى(عليه السلام) از نظر مكتب اسلام، چنانكه در قرآن به آن تصريح شده است، امرى بى اساس است و به تعبير قرآن امر به آنها مشتبه شده است. داستن پايان زندگى دنيوى حضرت عيسى(عليه السلام) بر اساس تواريخ و تفاسير و احاديث از اين قرار بوده كه جهودان كه همواره با حضرت مسيح(عليه السلام) با حواريون در باغى بود. سپاه يهود چون به باغ آمدند همه شاگردان عيسى(عليه السلام) پراكنده شده و فرار كردند. يكى از يهوديان به نام يهودا كه شبيه عيسى(عليه السلام) بود و جاى عيسى(عليه السلام) را نيز او نشان داده بود به دست آنها افتاد، سپاهيان او را با هلهله و غوغا، كشان كشان بردند و چون مجال تحقيق بيشترى نبود به دارش زدند. اما خداوند عيسى(عليه السلام) را در آن حال به آسمان برد. به روايتى ديگر يكى از حواريون جوانى بود كه به عيسى(عليه السلام) شباهت داشت. وى پس از اجازه از حضرت عيسى(عليه السلام) خود را عيسى(عليه السلام) معرفى كرد و او را به دار زدند و امر بر يهوديان مشتبه شد.

حضرت عيسى(عليه السلام) در هنگام عروج، 33 سال داشت (دايرة المعارف نو 3307)

9 آوريل

سقوط «صدام حسين» ديكتاتور سفاك عراق در پى سقوط بغداد (2003 م)
صدام حسين ديكتاتور عراق، پس از متاركه پدر و مادرش از يك ديگر در 28 آوريل 1937 م در روستايى در حومه تكريت به دنيا آمد. وى در بيست سالگى دايى خود را به قتل رساند و روانه زندان شد. اما پس از شش ماه آزاد گرديد. او در 22 سالگى به عضويت حزب بعث عراق درآمد و در عمليات ترور ناموفق عبدالكريم قاسم، رئيس جمهور وقت شركت كرد صدام سپس به سوريه و لبنان گريخت و با به قدرت رسيدن احمد حسن البكر به عراق بازگشت. در اين هنگام، با حذف عناصر غير بعثى از كادر رهبرى عراق، صدام در سن 32 سالگى توسط حسن البكر به معاونت شوراى فرماندهى حزب بعث برگزيده شد و به اين ترتيب، مرد شماره دو عراق گرديد. با پيروزى انقلاب اسلامى ايران حسن البكر ايران را به رسميت شناخت و قصد داشت رابطه نزديكى با جمهورى اسلامى ايران بر قرار كند، اما تحت فشار معاونش صدام مجبور به استعفا و كناره گيرى از قدرت شد. از اين زمان يعنى ژوئيه 1979، صدام حسين قدرت اول عراق شد و به تصفيه هاى خونين و بى سر و صدايى دست زد و مخالفان خود را از سر راه برداشت. وى پس از استحكام موقعيت خويش و تسليح ارتش عراق، در سپتامبر 1980 م جنگ خونينى را كه در حدود هشت سال ادامه يافت با كشور همسايه اش ايران، آغاز كرد. صدام در اين جنگ، از حمايت بى دريغ همه قدرت هاى شرق و غرب عالم برخوردار بود. با اين حال بدون دستيابى به اهداف رؤيايى خود در اين جنگ و پس از ارتكاب فجيع ترين جنايات جنگى و بى حرمتى به تمامى قوانين شناخته شده بين المللى مربوط به زمان جنگ، در سال 1988 م از مرزهاى ايران عقب نشينى كرد. صدام يك سال بعد با خيال مشابهى به همسايه ديگرش، كويت حمله كرد و پس از شش ماه اشغال، با يورش سنگين آمريكا و نيروهاى متحد، با ذلت عقب نشينى كرد. در اين زمان شورش هاى داخلى به انتفاضه اى مردمى تبديل شد كه عليه صدام خروشيد، اما صدام با قساوتى بى نظير، صدها هزار نفر را به خاك و خون كشيد و با بى رحمى هر چه تمام تر، تمامى حركت هاى اعتراضى را سركوب كرد او هم چنين در طول ساليان حكومت خود، هزاران هزار نفر مرد و زن و جوان و سالخورده را به اتهامات واهى روانه زندان هاى مخوف خود نمود كه كمتر كسى از ميان آنان زنده بيرون آمد. پس از حملات يازدهم سپتامبر 2001 م و تصميم آمريكا براى حمله به عراق، سيل تبليغات امريكا و انگليس عليه عراق به اتهاما توليد و تكثير سلاح هاى كشتار جمعى باعث شد تا نيروهاى اين دو كشور در بيسم مارس 2003 م به عراق حمله برند. پس از سه هفته از آغاز جنگ، ارتش و مقامات عالى رتبه عراق، يك باره دست از مقاومت كشيدند. و با حركتى از پيش تعيين شده كشور را به اشغال گران سپردند. با سقوط بغداد در نهم آوريل 2003 م دوران حكومت سياه و ننگين ديكتاتورى از نسل چنگيز خان و تيمور لنگ و هيتلر پايان يافت و زمانه عربده كشى هاى مستانه از قدرت و ايجاد جو رعب و وحشت خاتمه پذيرفت. با اين حال مدتى بعد در حركتى نمايشى، صدام توسط اشغالگران گرفتار آمد و دور تازه اى از فريب افكار عمومى جهان آغاز شد (مشاهير سياسى قرن بيستم 281 و جرايد)

10 آوريل

آغاز تهاجم نظامى ارتش رژيم صهيونيستى به لبنان (1996 م)
در عمليات شانزده روز ارتش رژيم صهيونيستى عليه لبنان موسوم به خوشه خشم، بيش از يكصد و هشتاد نفر شهيد و صدها مجروح بر جاى ماند. در اين تهاجم وحشيانه كه از دهم آوريل 1996 م آغاز شد، لبنان از زمين، هوا و دريا مورد حمله قرار گرفت و حتى بيروت پايتخت اين كشور نيز آسيب ديد. سر انجام با پايدارى لبنان بر لزوم خروج بى قيد و شرط صهيونيست ها از جنوب ابن كشور و فشار افكار عمومى موجب شد كه حملات وحشيانه رژيم اسرائيل، در 26 آوريل آن سال خاتمه يابد. (جرايد)

12 آوريل

قتل عام فلسطينيان ساكن اردوگاه جنين توسط ارتش رژيم صهيونيستى(2002 م)
به دنبال اوج گيرى مبارزات ملت مظلوم فلسطين عليه رژيم غاصب اسرائيل و ناتوانى اين رژيم در مهار مبارزات مردمى، ارتش صهيونيستى در دوازدهم آوريل 2002 م با محاصره اردوگاه جنين، وارد اين منطقه شده و آن را به بدترين وضع ويران كردند. در اين عمليات فاجعه آميز تعداد زيادى از فلسطينيان شهيد، مجروح، دستگير، آواره و ناپديد شدند كه هيچگونه آمار رسمى منتشر نگرديد. رژيم صهيونيستى حتى از اعزام گروه حقيقت ياب سازمان ملل به منطقه جلوگيرى كرد و خشم جهانيان را بر انگيخت (جرايد)

13 آوريل

برپايى نخستين تظاهرات مردم عراق عليه اشغال گران پس از سه دهه اختناق (2003 م)
بعد از سقوط صدام و حزب بعث عراق در 9 آوريل 2003 م و اشغال اين كشور توسط نيروهاى مهاجم به ويژه سربازان امريكا، نخستين تظاهرات مردمى در عراق عليه اشغال گران برگزار گرديد. در اين تظاهرات خود جوش، كه در 13 آوريل 2003 با حضور صدها تن از مردم ستم ديده عراق در بغداد انجام گرفت، شركت كنندگان با سردادن شعارهاى «الله اكبر، لا اله الا الله» و نه امريكا نه اسرائيل، به جهانيان اعلام داشتند: ما اشغال گران را نمى خواهيم. بوش و صدام يكى هستند آمريكا به نام آزادى هرج و مرج را براى ما به ارمغان آورده است و ما امنيت مى خواهيم نه اشغال گرى، مردم عراق در اين تظاهرات خواستار تشكيل دولت اسلامى در عراق شدند و فقط دولت اسلامى را ضامن حفظ حقوق همه نژادها و مذاهب دانستند در واقع اولين تظاهرات مردمى در عراق بعد از 35 سال حاكميت اختناق آميز صدام و حزب بعث، نمايش اعتراض عليه امريكا، اسرائيل و رژيم سرنگون شده صدام حسين بود. (جرايد.)

15 آوريل

ترور «ابو جهاد» از مبارزان فلسطينى توسط عوامل رژيم صهيونيستى (1988 م)
خليل الوزير معروف به ابو جهاد از پايه گذاران و مرد شماره دو سازمان آزادى بخش فلسطين، در سال 1941 م در غزه متولد شد. وى از فرزندان شايسته ملت مظلوم و مسلمان فلسطين بود كه با درك ضرورت مبارزه مسلحانه با اشغال گران ميهنش، فلسطين، به اتفاق هم فكرانش، در قاهره يك سازمان مسلح را با خط مشى چريكى به نام جنبش آزادى بخش فلسطين موسوم به ساف پايه گذارى كرد و بعدها به عنوان مسئول شاخه نظامى اين جنبش برگزيده شد. ابو جهاد كه در جمهورى خلق چين آموزش هاى نظامى ديده بود، مسئول گردآورى سلاح از دولت هاى مختلف جهان براى ساف نيز بود.او همچنين اغلب به عنوان يكى از اعضاى بلند پايه هيأت هاى فلسطينى بود كه به كشورهاى جهان عزيمت مى كرد. ابو جهاد رهبر سازمان فلسطينى سپتامبر سياه نيز بود; سازمانى كه پس از قتل عام فلسطينيان در اردن در سال 1970 م به وجود آم د. ترور نخست وزير اردن در سال 1971 م گروگان گيرى و قتل ورزشكاران اسرائيلى در المپيك 1972 م مونيخ نيز به دست همين سازمان انجام گرفت. ابوجهاد علاوه بر آن فرماندهى ده ها عمليات چريكى بر تلفات عليه نيروهاى رژيم اشغال گر قدس را در دهه هفتاد بر عهده داشت. با اين حال وى به عرفات كاملاً وفادار بود و از مواضع محافظه كارانه عرفات در خصوص روى آوردن به راه حل هاى سياسى به جاى حركت هاى نظامى حمايت مى كرد، به همين جهت هم در آوريل 1978 م، از نيروهاى خود جهت سركوب فلسطينيان مخالف سياست محافظه كارانه جنبش فتح استفاده كرد. رژيم  صهيونيستى از ساليان قبل، قصد داشت ابو جهاد را ترور كردن او در مسير عبور اتومبيلش منفجر شد كه وى از اين سوء قصد جان سالم به در بُرد ابو جهاد پس از حمله نيروهاى رژيم صهيونيستى به لبنان در سال 1982 م، به كشور افريقايى تونس رفت، اما سر انجام در پانزدهم آوريل 1988 در محل سكونت خود به دست عوامل رژيم صهيونيستى در چهل و هفت سالگى به قتل رسيد. (مشاهير سياسى قرن بيستم 19)

16 آوريل

يورش صهيونيست ها به فلسطينيان در آستانه تشكيل رژيم صهيونيستى (1948 م)
در روز شانزدهم آوريل 1948 م، صهيونيست هاى مسلح در حمله به اردوگاه سابق ارتش انگلستان در تل ليتفنسكى در فلسطين، نود فلسطينى را كشته و تعداى را مجروح كردند. اين فاجعه زمانى روى داد كه از يك طرف نيروهاى انگليس در حال ترك پادگان ها و اردوگاه هاى خود و بازگشت به ميهن شان بودند و از طرف ديگر صهيونيست ها عمليات كشتار فلسطينى هاى بى گناه را با هدف تشكيل دولت نامشروع صهونيستى تشديد كرده بودند. نتيجه اين اقدامات هماهنگ انگليسى ها و صهيونيست ها عليه مسلمانان فلسطينى، قتل عام و آوارگى تعداد زيادى از آنان و اعلام موجوديت رژيم اشغال گر قدس در يك ماه بعد بود (منابع متفرقه)

16 آوريل

وقوع آتش سوزى مهيب در سرزمين مناى عربستان (1997 م)
در 16 آوريل 1997 م و در جريان مراسم معنوى حج انفجار يك كپسول گاز پيك نيك باعث ايجاد آتش سوزى مهيبى در محل وقوف حجاج خانه خدا در سرزمين منا در 10 كيلومترى مكه شد. در اثر اين آتش سوزى 343 تن از حجاج كشته و 1290 تن ديگر مجروح شدند و هفتاد هزار چادر در آتش سوخت. اين حادثه دومين آتش سوزى بزرگ در منا پس از آتش سوخت. اين حادثه دومين آتش سوزى بزرگ در منا پس از آتش سوزى دسامبر 1975 م بود كه باعث مرگ هزار نفر وجراحت چندين هزار حاجى شد. وقوع چنين حوادث مرگبار باعث شد تا دولت عربستان در سرزمين منا، چادرهاى نسوز نصب كند. (جرايد)

18 آوريل

كشتار اهالى روستاى «قانا» در لبنان توسط رژيم صهيونيستى (1996 م)
در 18 آوريل 1996 م نيروى هوايى رژيم صهيونيستى، مقر نيروهاى حافظ صلح سازمان ملل در دهكده قانا در جنوب لبنان را كه صدها غير نظامى لبنانى در آن پناه گرفته بودند مورد حمله قرار داد. در اين حمله وحشيانه كه در جريان عمليات نظامى ارتش رژيم صهيونيستى عليه لبنان تحت عنوان خوشه هاى خشم انجام شد، حدود 110 غير نظامى لبنانى كشته و تعدادى نيز مجروح شدند. قتل عام فجيع اين پناهندگان كه 33 تن از آنان، كودكان زير 10 سال بودند، خشم افكار عمومى را در جهان بر انگيخت و صهيونيست ها را به خاتمه دادن به بمباران لبنان مجبور كرد. در اين حال، آمريكا مانع تصويب قطعنامه شوراى امنيت در محكوميت رژيم اسرائيل شد اما مجمع عمومى سازمان ملل با تصويب قطعنامه اى، ضمن محكوم كردن اين جنايت، تل آويو را به پرداخت 4/2 ميليارد دلار غرامت به قربانيان فاجعه قانا ملزم كرد. هر چند كه رژيم صهيونيستى به دليل عدم ضمانت اجرايى مصوبات سازمان ملل از پرداخت اين غرامت نيز خوددارى نمود، اما اين محكوميت باز تابى از انزجار جهانيان از جنايات رژيم صهيونيستى به دنبال آورد. (جرايد)

18 آوريل

ترور «عبدالعزيز رنتيسى» رهبر جنبش حماس توسط رژيم صهيونيستى (2004 م)
عبدالعزيز على عبدالحفيظ الرنتيسى، مبارز معروف فلسطينى و رهبر جنبش مقاومت اسلامى فلسطين حماس در 23 اكتبر 1947 م، يعنى هفت ماه پيش از شكل گيرى رژيم نژاد پرست اسرائيل در منطقه يافا در فلسطين به دنيا آمد. با اعلام موجوديت رژيم غاصب قدس، پدر و مادرش ناگزير نشدند. همراه وى و نه بردار و دو خواهرش به اردوگاه خان يونس در جنوب نوار غزه كوچ كنند. رنتيسى در شش سالگى وارد مدرسه ابتدايى شد. اما فقر و تنگناى شديد مالى، وى را وارد كرد تا براى كمك به خانواده به دست فروشى روى آورد. با اين حال تحصيلات خود را ادامه داد و دوره دبيرستان در رشته پزشكى راهى شهر اسكندريه مصر شد و در 1976 م با رتبه بالا از اين دانشگاه فارغ التحصيل گرديد. رنتيسى از آن زمان به فلسطين بازگشت و در كنار مسئوليت هاى سياسى و اجتماعى، به تدريس، معالجعه و درمان بيماران و مجروحان فلسطينى پرداخت. وى در سال هاى 1982 تا 1992 م بارها به زندان رژيم صهيونيستى افتاد و آخرين بار در سال 1997 م از زندان رهايى يافت. عبدالعزيز رنتيسى و شيخ احمد ياسين، ديگر مبارز فلسطينى، از پايه گذاران جنبش مقاومت اسلامى فلسطين، حماس، در سال 1987 م بودند. وى در سال 1992 م به همراه چهارصد تن از مجاهدان فعال و مسؤولان حماس و جهاد اسلامى به لبنان تبعيد شد و در مقام سخنگوى رسمى تبعيد شدگان فعاليت كرد. پس از چندى رژيم صهيونيستى تحت فشار افكار عمومى، به وى و ديگر مبارزان فلسطنى اجازه ورود به فلسطين را داد، اما وى به محض ورود به فلسطين بازداشت شد و تا سال 1997 م در زندان به سر بُرد، رنتيسى در سال هاى پس از آن، فعاليت هاى سياسى خود را افزايش داد و تحت نظر او، تلفات سنگينى به رژيم صهيونيستى وارد آم د. وى در سال هاى پايانى عمر، به عنوان يكى از رهبران مؤثر مبارزان فلسطينى و مرد شماره دو جنبش حماس فعاليت كرد. از اين رو، مزدوران رژيم صهيونيستى در صدد از ميان برداشتن او بودند اما ترور رنتيسى در بهار 2003 م ناكام ماند. آشنايى با زبان انگليسى و شخصيت مؤثر وى در محافل سياسى داخل فلسطين، ذهن باز و روشن، حافظه قوى و برخورد قاطع با اقدامات اسرائيل، از جمله ويژگى هاى بارز شهيد عبدالعزيز رنتيسى بود. عبدالعزيز رنتيسى پس از شهادت شيخ احمد ياسين، رهبر معنوى حماس، به رهبرى اين جنبش در نوار غزه برگزيده شد، ولى 26 روز بعد در حمله بالگردهاى رژيم صهيونيستى در 18 آوريل 2004 م در 57 سالگى به شهادت رسيد. در اين ترور، فرزند و دو همراه رنتيسى نيز به شهادت رسيدند و بار ديگر قساوت و سبوعيت رژيم صهيونيستى را به اثبات رساند (جرايد)

20 آوريل

تهاجم وهابيون حجاز به شهر مقدس كربلا (1802 م)
با قدرت يافتن وهابيون در حجاز، مناقشات و زد و خوردهايى بين آنان و ديگر مسلمانان به ويژه شيعيان روى مى داد كه يكى از اين موارد، تجاوز وهابيون به شهرهاى مقدس نجف و كربلا در بيستم آوريل سال 1802 م است. با توجه به اين كه دو شهر نجف و كربلا از شهرهاى مورد احترام و از زيارتگاه هاى مهم شيعه است، اين امر باعث شد كه حملات وهابيت بيشتر و شديدتر در مورد اين دو نقطه متمركز شد. انگيزه اصلى اين تجاوزكاران از كشتار و قتل و غارت شيعيان، اعتقادات تند مذهبى آنان بود كه با تعصب شديدى آميخته است. وهابيان به تهمت مشرك بودن مردم كربلا به اين شهر حمله كرده و پس از تخريب گنبد و بارگاه و ضريح مقدس امام حسين(عليه السلام) خزانه حرم را غارت نمودند. در جريان اين تهاجم وحشيانه بيش از دو هزار نفر از شيعيان كربلا به شهادت رسيدند.

هم چنين، وهابيان با غارت اموال و تخريب قسمت هايى از شهر، آن را به ويرانه اى تبديل كردند، اين واقعه خشم مسلمانان را بر انگيخت و نفرت از اعمال وهابيت را در دل آنان بيشتر كرد وهابيان پس از روى كار آمدن دولت سعودى نيز به اعمال ضد شيعى خود ادامه داده و در حركتى ضد دينى، بارگاه ملكوتى ائمه بقيع و خاندان پيامبر را تخريب كردند. (وهابى ها 17)

23 آوريل

بزرگترين اجتماع ضد اشغال گرى تاريخ عراق در كربلا پس از سقوط صدام (2003 م)
پس از تهاجم گسترده نيروهاى انگليسى و امريكايى به خاك عراق و سرنگونى رژيم بعث اين كشور در اوايل آوريل 2003 م، قواى اشغال گر در نقاط مختلف عراق مستقر شدند كه اين امر با اعتراض همگانى مردم مواجه گرديد. از اين رو، دو هفته پس از سقوط حزب بعث، هم زمان با اربعين حسينى، هر مقدس كربلا به عرصه ابراز عشق به اسلام و اهل بيت و انزجار از اشغال گران تبديل گرديد. در اين اجتماع عظيم، كه در 23 آوريل 2003 م برگزار شد، عاشقان ابا عبدالله الحسين(عليه السلام) كه جمعيت آنها در حدود پنج الى شش ميليون نفر برآورد شد، بار ديگر قدرت اسلام و اهل بيت را به رخ جهانيان كشيدند. در راهپيمايى كربلا كه از سوى حوزه علميه اين شهر و گروه هاى مختلف عراقى بر پا شده بود، شركت كنندگان در طول مسير راهپيمايى شعارهايى در انزجار اسلامى سر دادند. تظاهر كنندگان خروج سريع نيروهاى امريكايى و متحدانش را از خاك عراق خواستار شدند و بر وحدت مسلمانان عراق در برابر توطئه ها و نفوذ امريكا در ميان صفوف و گروه هاى مذهبى و سياسى عراق تأكيد كردند. اين اجتماع عظيم مردمى، باعث نگرانى اشغال گران و متجاوزان امريكايى و انگليسى شد. از اين رو با ادوات نظامى خود، در اطراف كربلا مستقر شدند و خود را براى مقابله با هر گونه واقعه غير منتظره اى آماده كردند. با اين حال، اين اعتراضات مردمى، همچنان ادامه يافت (جرايد)

26 آوريل

پايان عمليات صهيونيست ها عليه لبنان (1996 م)
در عمليات شانزده روزه رژيم صهيونيستى عليه لبنان موسوم به خوشه خشم، ارتش اسرائيل، از زمين، هوا و دريا، جنوب و حتى بيروت پايتخت لبنان را مورد حمله قرار داد.هم چنين علاوه بر انهدام بسيارى از مناطق غير نظامى و تأسيسات اقتصادى، يك صد و هشتاد نفر از مردم اين كشور را شهيد و صدها نفر را مجروح كرد. اين عمليات براى تضعيف روحيه مردم و رزمندگان مقاومت اسلامى لبنان و تحميل شرايط تل آويو براى خروج از جنوب لبنان، انجام شد. اما لبنان همچنان بر لزوم خروج فورى بى قيد و شرط صهيونيست ها از جنوب اين كشور تأكيد كرد. اين موضع لبنان و مقاومت مردم و رزمندگان اين كشور و هم چنين فشار جهانيان موجب شد كه رژيم صهيونيستى به حملات وحشيانه خود به لبنان خاتمه دهد. (جرايد)

27 آوريل

تأسيس دادگاه تفتيش عقايد معروف به «انكيزيسيون» در اسپانيا (1231 م)
هم زمان با يورش سپاهيان صليبى به مناطق شرق، واقعه مهم ديگرى نيز روى داد كه سر آغاز دوران مخوف انكيزيسيون يا تفتيش عقايد در تاريخ مسيحيت به شمار مى رود. در اين زمان كه پاپ اينوسان سوم فرمان روايى داشت، وى دستور تشكيل دادگاه تفتيش عقايد را صادر كرد و از اين پس، اين دادگاه در سراسر اروپا به كار پرداخت. در واقع، اينوسان سوم در عقايد خود بسيار لجوج و سر سخت بود و به هيچ وجه تحمل شنيدن عقيده و نظرى را بر خلاف رأى خود نداشت. به همين جهت كسانى كه جرئت مى كردند نظرى مخالف رأى و نظر او ابراز كنند از سلاطين وقت گرفته تا افراد عادى تفكير مى شدند. اين دادگاه در 27 آوريل 1231 م در اسپانيا نيز تأسيس شد و دوره جديدى از خشونت و قساوت را در اين سرزمين آغاز كرد. پاپ ها در اين زمان، از سلاطين و فرمان روايات سرزمين هاى مسيحى مى خواستند كه در سركوبى ملحدين، يعنى هر كس كه از اوامر آنها سرپيچى مى كند، با مأموران كليسا همكارى داشته باشند و گرنه خود، ملحد و سزاوار عقوبت خواهند. از آن طرف، سلاطين و شاهزادگان و حكام محلى از بيم تكفير كه ممكن است به قيمت جانشان تمام شود، به فرامين پاپ گردن مى نهادند. كسانى كه به اتهام الحاد و سرپيچى از فرامين الهى كه در واقع همان دستورات پاپ بود در اين دادگاه ها محاكمه قطعى و لازم الاجرا بود. در اين دادگاه ها، كسانى كه مظنون به بدعت گذارى بودند، چنانچه نمى توانستند بى گناهى خود را ثابت كنند تكفير مى شدند و مجازات سنگينى در انتظارشان بود. سخت گيرى در مورد محكومان دادگاه هاى تفتيش عقايد تا آنجا بود كه حتى اگر كسى ترتيب كفن و دفن آنان را مى داد، آن شخص نيز مستحق مجازات هاى سنگين مى شد. مفتش دادگاه نيز در مقابل هيچ مقامى جز پاپ پاسخگو نبود و كاكر خود را يك عمل الهى تلقى مى كرد. آراء صادره از اين دادگاه شامل شكنجه تبعيد، محروميت از پست و مقام، مصادره اموال، زندان، سوزاندن و كشتن بود. وجود اين دادگاه ها از يك طرف باعث جمع آورى ثروت و غارت اموال محكومان توسط مفتشان شد و از طرف ديگر به فروپاشى جايگاه معنوى رهبران به اصطلاح اخلاقى جامعه و بى معنى شدن مفاهيم ارزشى و معنوى انجاميد دادگاه هاى تفتيش عقايد سر انجام پس از شش قرن فعاليت جنايت بار، در 17 ژانويه 1808 م تعطيل شدند (فرهنگ جامع سياسى 897)

4 مه

يورش سپاه ابرهه به مكه مكرمه معروف به حادثه عام الفيل (570 م)
واقعه عام الفيل مهم ترين حادثه سال هاى تاريخى عرب و يكى از مبدأهاى تاريخ آن قوم است كه به مناسبت لشكر كشى ابرهه با سپاه فيل به قصد ويران كردن خانه كعبه بدين نام خوانده مى شود. به قول مورخان اسلامى، اين حادثه در سال چهارم حكومت انو شيروان برابر با چهارم ماه مه سال 570 م و مطابق با سال 216 تاريخ عرب جاهلى بوده است از مجموع نوشته هاى مورخان و مفسران در اين باب، چنين بر مى آيد كه ابرهه ابن صباح الاشرم كه در يمن نماينده نجاشى پادشاه حبشه بود، كنيسه اى در شهر صنعا بنا كرد و اين كنيسه را به انواع نقش هاى زيبا و سيم و زر آراست. سپس به نجاشى نامه نوشت كه حاجيان عرب را از مكه به آن جا متمايل كند. تا افتخار هميشگى آن براى نجاشى باشد. عرب ها كه اين ماجرا را شنيدند، در خشم شدند و يكى از ايشان رفت و آن كنيسه را به نجاست آلوده ساخت كه باعث خشم ابرهه شد. هم چنين گفته اند دسته اى از بازرگانان قريش به حبشه رفتند و چون هوا سرد بود به كليسايى پناه بردند و آتشى افروختند. بعد از آن، آتش را رها كردند و رفتند. بر اثر وزيدن باد، كليسا آتش گرفت و سوخت. نجاشى پس از شنيدن اين ماجرا، ابرهه را با گروه بسيارى از حبشيان به همراه فيل هاى بزرگ، به جنگ عرب فرستاد. وقتى خبر حمله ابرهه به اهل مكه رسيد، همگى به جز چند نفر به كوه ها و دره هاى اطراف پناه بردند. ابرهه در ابتدا دستور غارت اموال قريش را صادر كرد و روز بعد به عزم ويران كردن خانه كعبه بيرون آمد. در اين ميان، خداوند دسته دسته مرغ هايى به شكل پرستو و به نام ابابيل فرستاد كه هر كدام سه سنگ داشت. يكى در منقال و دو تا در چنگال در بالاى سر هر مردى از سپاهيان ابرهه يكى از آن مرغان مى ايستاد و با افكندن سنگى، او را هلاك مى كرد. به اين ترتيب، خداوند كعبه و اهل مكه را از شرّ ابرهه رهايى بخشيد و خانه خود را نصرت داد. از آن به بعد، اين واقعه را به دليل حضور فيل هاى فراوان در لشكر ابرهه، سال فيل يا عام الفيل ناميدند. هم چنين حضرت محمد(صلى الله عليه وآله) پيامبر بزرگ اسلام، در اين سال و در اين شهر به دنيا آمد. (معارف و معاريف 7/193)

14 مه

آغاز اولين جنگ اعراب و اسرائيل پس از اعلام موجوديت رژيم صهيونيستى (1948 م)
به دنبال توطئه هاى بين المللى براى اشغال سرزمين فلسطين و تشكيل يك دولت يهودى، سر انجام مجمع عمومى سازمان ملل متحد در 29 نوامبر 1947 م پيشنهاد تقسيم فلسطين را تصويب نمود. از تاريخ تصويب طرح تقسيم فلسطين در مجمع عمومى سازمان ملل متحد تا اعلام تشكيل حكومت اسرائيل كمتر از شش ماه به طول انجاميد. در اين فاصله نيروهاى انگليس كه قيموميت منطقه را بر عهده داشتند، فلسطين را ترك كردند و تشكيلات نظامى يهوديان كه در سال هاى جنگ جهانى دوم و بعد از آن شكل گرفته بود، به تدريج جاى آنان را گرفتند. اعراب فلسطين، سازمان نظامى واحد و متشكلى نداشتند. به همين جهت، با اينكه در اكثريت بودند، در اين مرحله، بازى را باختند. سر انجام حكومت نژاد پرست اسرائيل در 14 مه 1948 م هم زمان با خروج آخرين سربازان انگليسى از فلسطين، پا به عرصه وجود نهاد و رژيم ننگين صهيونيستى در سرزمينى غصبى و با حمايت ابر قدرت هاى زمان، بر جهان و منطقه تحميل شد، به دنبال اعلام موجوديت اسرائيل، نيروهاى كشورهاى عربى متشكل از مصر، سوريه، لبنان و اردن، از جنوب، شمال و شرق وارد سرزمين هاى اشغالى فلسطين شدند و به جنگ با نيروهاى مسلح دولت جديد اسرائيل پرداختند. اسرائيلى ها در آن زمان نيروى مجهزى در اختيار نداشتند و اگر كشورهاى عرب، با هماهنگى و استفاده از تمام امكانات خود وارد ميدان مى شدند، شايد دولت اسرائيل در نطفه خفه مى شد، ولى كشورهاى عرب فقط قسمتى از نيروى خود را براى باز پس گرفتن فلسطين به كار گرفتند و نا هماهنگى بين آنها موجب شد، اسرائيلى ها فرصت پيدا كنند و به تدريج، نيروهاى خود را تجهيز كرده و با حملات موضعى، قواى اعراب را تحليل برند و عقب برانند در اين ميان، تنها نيروهاى اردنى قسمتى از خاك فلسطين را در ساحل غربى رود اردن به تصرف خود درآوردند، و قسمت قديمى شهر بيت المقدس را تصرف كردند. پس از مدتى، سازمان ملل متحد تحت فشار آمريكا، از ژانويه 1949 م براى اعلام آتش بس و ترك مخاصمه بين اعراب و اسرائيل وارد ميدان شد و كشورهاى عرب را به امضاى قرار داد ترك مخاصمه با اسرائيل وادار نمود. امضاى اين قرا دادها هر چند متضمن شناسايى اسرائيل از طرف كشورهاى امضا كننده نبود، با اين حال موقعيت رژيم صهيونيستى را تثبيت كرد و موجبات پذيرفته شدن اين دولت غصبى به سازمان ملل در يازدهم مه 1949 م و شناسايى آن از طرف اكثريت اعضاى اين سازمان را فراهم ساخت. رژيم صهيونيستى در جريان اولين جنگ اعراب و اسرائيل، علاوه بر حدود تعيين شده در طرح تقسيم فلسطين، بيش از شش هزار كيلومتر مربع از سرزمين هايى را كه براى دولت عربى فلسطين در نظر گرفته شده بود اشغال كردند، به طورى كه هنگام پذيرفته شدن رژيم صهيونيستى به عضويت سازمان ملل، اين رژيم به جاى 57 درصد پيش بينى شده در طرح، بيش از 77 درصد اراضى فلسطين را در تصرف خود داشت. اين غده سرطانى در سال ها و دهه ها ى بعد، با كشتار و آواره ساختن فلسطينيان، حضور نامشروع خود را ادامه داد و با حمايت قدرت هاى بزرگ سعى در اشغال هر چه بيشتر مناطق فلسطينى دارد كه در اين ميان از هر گونه جنايت و آدم كشى دريغ نمى كند (تاريخ و تصوير 283)

23 مه

آغاز جنگ هاى سى ساله مذهبى در اروپا (1618 م)
ظهور مذهب پروتستان در اوايل قرن شانزدهم ميلادى، شكاف عميقى بين پيروان مسيحيت به وجود آورد و كاتوليك ها، و پروتستان ها در طول سده هاى پس از آن بارها با هم به نزاع و نبرد پرداختند. يكى از جنگ هاى معروف طرفداران پروتستان با كاتوليك مذهبان در دهه دوم قرن هفدهم ميلادى به وقوع پيوست و در حدود سى سال به طول انجاميد. در روز 23 مه 1618 م، پروتستان هاى چك كه از محدود شدن آزادى هايشان توسط فرديناند دوم، امپراتورى مقدس روم نگران بودند، و فرستاده وى را به قتل رساندند. به اين ترتيب، جنگ هاى سى ساله مذهبى در اروپا آغاز شد. اين جنگ ها كه عمدتاً در آلمان روى داد، فراز و نشيب هاى زيادى داشت. در طول جنگ، كشورهاى فرانسه، سوئد و دانمارك در حمايت از پروتستان ها و دولت اسپانيا و امپراتورى روم به طرفدارى از كاتوليك ها وارد جنگ شدند. جنگ هاى سى ساله مذهبى اروپا در نهايت، با انعقاد پيمان وستفالى در سال 1648 م خاتمه يافت، اما اسپانيا و فرانسه تا امضاى پيمان پيرنه در سال 1659 م با هم درگير بودند. جنگ هاى سى ساله علاوه بر ويرانى و تجزيه آلمان و نيز تضعيف امپراتورى مقدس روم، قدرت يافتن فرانسه را در پى داشت. در اين جنگ ها اگر چه نزاع ديرينه دو مذهب كاتوليك و پروتستان نقش مهمى داشت، ولى عواملى چون اختلاف هاى ارضى و سياسى دولت هاى اين قاره نيز در شروع و ادامه جنگ، بسيار مؤثر بود. از نتايج مهم اين جنگ ها، پايان نسبى درگيرى هاى مذهبى پروتستان ها و كاتوليك ها و آغاز رشد جريان هاى ناسيوناليستى و ملى گرايى و نژاد پرستى در اروپا بود. در كنار اين تأثيرات، تفكر جدايى دين از سياست نيز سر برآورد. به عبارتى، يكى از وقايع مهم اجتماعى كه زمينه جدايى نهاد دينى را از سياست فراهم ساخت، همين جنگ ها و پيمان هاى وستفالى بود. در اين پيمان قرار بر اين شد كه قدرت اقتصادى كليسا تضعيف شود و به تعبيرى، مراكز اقتصادى كه در سلطه كليسا بودند. از نفوذ كليسا خارج گردند. (رويدادهاى مهم تاريخ 149)

6 ژوئن

محاصره بيت المقدس توسط صليبى ها (1099 م)
بعد از اجلاسيه كلرمون در 28 نوامبر 1095 و سر آغاز جنگ هاى صليبى، نيروى عظيمى از مسيحيان، طبق وعده صاحبان كليسا، براى خشنودى خدا، آمرزش گناهان خود و نيز آزادى بيت المقدس به راه افتادند و با گذر از شهرها و مناطق مختلف به سوى «سرزمين مقدس» به پيش رفتند. آنها در مسير خود، از يك طرف به جمع نيرو و تداركات مالى و نظامى لشكر توجه داشتند و از سوى ديگر، با استفاده از اختلافات درونى مسلمانان قرار دادهايى با بعضى از اميران دول اسلامى براى دريافت كمك، منعقد ساختند. سر انجام سپاهيان صليبى پس از چهار سال راهپيمايى به قصد تصرف سرزمين هاى شام، در 6 ژوئن 1099 م بيت المقدس را محاصره كردند و سر انجام در نيمه ژوئيه همان سال، اين شهر را به تصرف خود درآوردند. البته مسلمانان، چاه هاى آب اطراف شهر را مسموم و يا پُر كرده بودند. اما صليبيون با كمك برج هاى بلند چوبى كه ساخته بودند، وارد شهر شدند و به هر گونه جنايتى كه توانستند، دست زدند كه قتل، غارت اموال، آتش زدن اماكن، ويرانى و تخريب، بخشى از آن بود. صليبى ها هر كه را يافتند، حتى كودكان شير خوار را يا در آتش سوزاندند و يا با شمشير كشتند. در اين ميانه نه مسجد و نه كليسا محل امنى به حساب نمى آمد. به صورتى كه مورخان نگاشته اند، در اولين روز تصرف اين شهر، بيش از 12 هزار نفر كشته شدند و به اين ترتيب اولين مرحله از جنگ هاى صليبى به پايان رسيد. (دو قرن وحشت 118)

17 ژوئن

امضاى قرار داد منع استفاده از سلاح هاى ميكروبى و شيميايى در جنگ ها (1925 م)
بر اساس معاهده منع استفاده از سلاح هاى ميكروبى و شيميايى كه هفدهم ژوئن 1925 م در ژنو به امضا رسيد، استفاده از هر گونه سلاح ميكروبى، گازهاى كشنده، سموم شيميايى و نظاير آنها در جنگ ممنوع شد. امضا كنندگان اين معاهده 29 كشور بودند كه بعدها تعدادشان افزايش يافت. از دلايل مهم انعقاد پيمان منع استفاده از سلاح هاى ميكروبى و شيميايى، استفاده گسترده آلمان از سلاح هاى شيميايى در جريان جنگ جهانى اول بود. با اين حال اين پيمان تا كنون توسط بسيارى از كشورها نقض شده است از جمله امريكا در جريان جنگ ويتنام و رژيم بعث عراق در ايام تجاوز نظامى به ايران، اين معاهده را به شدت نقض كردند. (تقويم روز 493)

22 ژوئن

محاكمه «گاليلو گاليله» دانشمند و منجم ايتاليايى در دادگاه تفتيش عقايد (1633 م)
گاليلو گاليله فيزيك دان و ستاره شناس ايتاليايى در 15 فوريه 1564 به دنيا آمد و ضمن تحصيل در دانشگاه، قانون پاندول را كشف كرد و پس از فراگيرى علوم متعدد به نجوم روى آورد. وى در سال 1632 م، در رد عقايد بطلميوس درباره منظومه شمسى كتابى تحت عنوان «محاوره درباره دو منظومه بزرگ جهان» نوشت و بر خلاف جريان غالب فكرى مبنى بر ساكن و مركز بودن زمين، اعلام كرد كه زمين به دور خورشيد مى گردد; انتشار عقايد گاليله مخالفت مقامات كليسا را بر انگيخت و اعتراضات شديد را عليه گاليله به وجود آورد. گاليله نمى توانست مخالفان خود را به وسيله تجربه و مشاهده محكوم كند، زيرا آنان هيچ گونه استدلال غير مذهبى را نمى پذيرفتند. براى مقامات كليسا هر چيز غير از كتاب مقدس و ارسطو بى ارزش بود و كليسا هر گز اجازه نمى داد كه يك فرد غير روحانى، كتاب مقدس را مطابق ميل خود تغيير دهد. سر انجام، سال بعد، پاپ، گاليله را به رُم احضار كرد و نظراتش را كفرآميز خواند. گاليله پس از بازجويى هاى همراه با اهانت، شكنجه، آزار و حبس، براى حفظ جان خود، به انكار عقيده اش پرداخت و سر انجام در 22 ژوئن 1633 م در كليساى سنت مارى همانند يك گنه كار و مجرم به محاكمه كشيده شد. دستگاه كليسا، گاليله را وادار كرد كه يا عقايد خويش را انكار كند يا با مجازات مرگ روبه رو شود. درنتيجه، وى به ظاهر عقايد خود را انكار كرد و از آن پس به علومى غير از نجوم پرداخت. (مشاهير جهان 423)

9 ژوئيه

آغاز دوباره جنگ ميان اعراب و اسرائيل پس از تشكيل رژيم صهيونيستى (1948 م)
در 9 ژوئيه 1948 م، پس از يك ماه آتش بس، بار ديگر جنگ ميان اعراب و رژيم صهيونيستى آغاز شد. اين جنگ در پى تأسيس رژيم صهيونيستى در چهاردهم ماه مه 1948 م آغاز شد و به درخواست شوراى امنيت سازمان ملل، در ماه ژوئن آتش بس برقرار شد. صهيونيست ها در مدت نزديك به يك ماه آتش بس، سلاح هاى فراوانى از حاميان غربى خود به ويژه امريكا دريافت كردند و با آغاز مجدد جنگ در اين روز، ميزان موفقيت خود را افزايش دادند. گروه هاى مسلح صهيونيستى، در خواست آتش بس مجدد شوراى امنيت را نيز هنگامى پذيرفتند كه به اهداف خود رسيده بودند. در نهايت، قرار داد متاركه جنگ در ژانويه سال 1949 م در حالى امضاء شد كه در اين زمان 78 درصد از خاك فلسطين به اشغال صهيونيست ها درآمده و 750 هزار فلسطينى آواره شده بودند. (سرگذشت فلسطين 358)

15 اوت

روز مقدس مسيحيان و جشن عروج حضرت عيسى بن مريم (عليه السلام) به آسمان

17 اوت

خروج مفتضحانه اشغالگران صهيونيست از غزّه در سرزمين هاى اشغالى (2005 م)

18 اوت

ساخت اولين تلسكوپ جهان توسط «گاليله» در ونيز (1609 م)
گاليلو گاليله، منجم و دانشمند معروف ايتاليايى، در طول حيات علمى خود، علاوه بر رياضيات به نجوم و اخترشناسى علاقه داشت. هنگامى كه گاليله در دانشگاه ونيز مشغول تدريس بود، خبر اختراع تلسكوپ را به ونيز آورد. با اطلاع گاليله از اين موضوع، علاقه به اخترشناسى او باعث شد تا شروع به ساختن تلسكوپ كند. وى بيشتر قطعات تلسكوپ را به تنهايى ساخت، حتى عدسى هاى آن را با سنگ، صيقل داد و براى بهره بردارى آماده كرد; با اتمام كار ساخت تلسكوپ در 18 اوت 1609 م گاليله آن را متوجه آسمان كرد و با ديدگان دقيق و كنجكاوش در پهنه آسمان فرو رفت. او ستارگان زيادى را ديد كه تا آن زمان از نظر پنهان مانده بودند. گاليله در طول تحقيقات خود به اين واقعيت پى برد كه كره ماه سطح كاملاً ناصافى دارد و مانند زمين پوشيده از كوه ها و دره هاى عظيم است. اين دانشمند ايتاليايى به وسيله تلكسوپ توانست چهار قمر سياره مشترى و حلقه دور سياره زحل را نيز كشف نمايد و بر دانش بشرى اضافه كند. امروزه بشر با تلسكوپ هاى بسيار نيرومند قادر است، اجرام آسمانى دور دست را در فضاى بيكران رصد كند كه اين پيشرفت مرهون زحمات دانشمندانى نظير گاليله است. (مشاهير جهان 423)

21 اوت

تظاهرات سياهپوستان «آلاباما» براى اجراى قانون حق رأى (1965 م)

21 اوت

به آتش كشيدن مسجد الاقصى، قبله اول مسلمانان توسط صهيونيست ها (1969 م)
در ادامه جنايات رژيم صهيونيستى و اندك زمانى پس از سومين جنگ اعراب و اسرائيل، مسجد الاقصى قبله اول مسلمانان، و يكى از اماكن مقدس نزد تمام اديان الهى، مورد تعرض قرار گرفت. در 21 اوت 1969 م در اثر آتش سوزى مسجد الاقصى توسط صهيونيست ها، به اين مكان مقدس و تاريخى، آسيب هاى فراوانى وارد شد در جريان اين آتش سوزى، ستون هاى آتش و دود تا ارتفاع صدها مترى به آسمان برخاست. در قسمت جنوب شرقى مسجد در حدود دويست متر مربع از سقف مسجد كاملاً منهدم شد و قسمت هايى از گنبد مسجد و منبرى كه سابقه اى هشت صد ساله داشت طعمه حريق گرديد. رژيم صهيونيستى آتش سوزى مسجد الاقصى را به يك جهانگرد استراليايى نسبت داد و وى را دستگير كرد. اما يك دادگاه نمايشى در تل آويو، اين صهيونيست را بيمار روانى خواند و او را آزاد كرد. در همين زمان مسلمانان در كشورهاى اسلامى بدون توجه به تبليغات رژيم اشغال گر قدس و حاميان غربى آن، تظاهرات گسترده اى عليه اين رژيم بر پا كردند. و خشم و انزجار خود را از جنايات رژيم صهيونيستى اعلام نمودند. علاوه بر اين، آتش زدن مسجد الاقصى توسط صهيونيست ها موجب شد دولت هاى اسلامى براى مقابله با خطرهايى كه جهان اسلام و مقدسات اسلام و مقدسات اسلامى را تهديد مى كند، نشست سازمان كنفرانس اسلامى را تشكيل دهند. (انقلاب اسلامى و ريشه هاى آن 248)

31 اوت

ناپديد شدن مرموز امام موسى صدر رهبر شيعيان لبنان (1978 م)
امام موسى صدر در سال 1930 م در شهر قم به دنيا آمد وى پس از تحصيل در حوزه علميه قم و نجف، در 30 سالگى راهى لبنان شد. در آن زمان مسلمانان لبنان در بدترين شرايط اجتماعى، سياسى و اقتصادى به سر مى بردند. از اين رو، امام موسى صدر دست به اقدامات اساسى و مهم براى بهبود وضعيت آنان زد. او طرح تشكيلات مربوط به امور شيعيان موسوم به مجلس اعلاى شيعيان لبنان را در مجلس اين كشور به تصويب رساند و به رياست آن انتخاب شد. امام موسى صدر، از مبارزه فلسطينى ها عليه رژيم صهيونيستى به طور قاطع حمايت مى كرد و حركت المحرومين را در همين راستا و هم چنين براى دفاع از حقوق مسلمانان لبنان تأسيس نمود. وى سه هفته قبل از هجرت امام خمينى به پاريس طى مقاله اى، از انقلاب اسلامى ايران به عنوان ادامه راه انبيا ياد كرد و امام خمينى را يگانه رهبر بزرگ انقلاب عنوان نمود. دو روز بيشتر از انتشار مقاله نگذشته بود كه وى در 31 اوت 1978 و در جريان سفر به ليبى به صورت اسرارآميزى ناپديد شد و اثرى از ايشان به دست نيامد. گر چه اخبار ضد و نقيضى درباره زندانى بودن ايشان منتشر مى شود، ولى هنوز اطلاعات موثقى از ايشان به دست نيامده است. (مشاهير سياسى قرن بيستم 283)

17 سپتامبر

وقوع فاجعه «سپتامبر سياه» و كشتار فلسطينى ها توسط شاه حسين اردنى (1970 م)
در پى گسترش عمليات چريك هاى فلسطينى عليه عوامل رژيم صهيونيستى و هم چنين افزايش حضور نظامى نيروهاى سازمان آزادى بخش فلسطين در اردن، شاه حسين بن طلال اردنى، پادشاه وقت اردن، موقعيت خود را در خطر ديد در اين ميان از اوايل سپتامبر 1970 م، درگيرى هاى پراكنده اى ميان ارتش اردن و چريك هاى فلسطينى، به ويژه در اَمان پايتخت اين كشور درگرفت و حتى سوء قصدى به جان شاه حسين انجام شد كه ناكام ماند. اين مسئله باعث تشكيل دولت نظامى در اردن گرديد كه در واقع، اعلان جنگ به سازمان آزادى بخش فلسطين قلمداد مى شد. لذا كميته مركزى اين سازمان، يك شوراى جنگى را تشكيل داد و همه نيروهاى مسلح فلسطينى داخل اردن را، منسجم نمود. در نهايت به دستور شاه حسين در بامداد هفدهم سپتامبر 1970 م، ارتش اردن حمله گسترده و همه جانبه خود را به مراكز تجمّع نيروهاى فلسطينى آغاز كرد و با سلاح هاى سبك و سنگين خود جنگ سختى را عليه فلسطينيان به راه انداخت. بر اثر اين جنگ، كشتار وسيعى صورت گرفت كه در طى آن بين دوازده تا پانزده هزار فلسطينى كشته و تعداد زياد ديگرى نيز مجروح شدند. سر انجام پس از دوازده روز درگيرى و سركوب، توافقنامه آتش بس ميان سازمان آزادى بخش فلسطين به رهبرى ياسر عرفات و شاه حسين امضا شد. در اواخر همان سال، بار ديگر ميان ارتش اردن و چريك هاى فلسطينى درگيرى هايى رخ داد تا اين كه شاه اردن به طور كامل مانع از حمله اين چريك ها به نظاميان رژيم صهيونيستى از طريق خاك اردن شد. شاه حسين از آن پس، صدها هزار پناهنده فلسطينى را از اردن اخراج نمود و دست دوستى به سوى رژيم صهيونيستى دراز كرد. (روزها و رويدادها 304)

17 سپتامبر

انجام مذاكرات صلح «كمپ ديويد» بين سران مصر و رژيم صهيونيستى (1982 م)
با پايان يافتن جنگ چهارم اعراب و اسرائيل در اكتبر 1973 م، خاور ميانه و جهان اسلام شاهد يك تحول عجيب و يك تصميم جديد در ميان يكى از كشورهاى سردمدار مبارزه با صهيونيسم بود. انور سادات، رئيس جمهور وقت مصر، پس از سرخوردگى از شكست در برابر رژيم صهيونيستى و اتخاذ سياست نزديكى به غرب، در ژوئيه 1977 م اعلام كرد، در ازاى خروج نيروهاى رژيم صهيونيستى از سرزمين هاى اشغالى صحراى سينا، حاضر به امضاى قرار داد صلح با رژيم اشغال گر قدس خواهد بود. وى چهار ماه بعد در 19 نوامبر 1977 م در ميان بُهت جهان اسلام و كشورهاى عرب در يك سفر خفت بار به سرزمين هاى اشغالى فلسطين با مقامات اسرائيلى ديدار كرد و در پارلمان رژيم صهيونيستى سخنرانى نمود. اين حركت از سوى كشورهاى عربى و نيز سازمان آزادى بخش به عنوان تسليم محض قلمداد گرديد و به شدت محكوم شد. با اين حال مذاكرات صلح ميان سران دو رژيم با ميانجى گرى امريكا ادامه يافت. به دنبال اين امر، در هفدهم سپتامبر 1978 م، ضمن ملاقات رؤساى جمهورى امريكا و مصر نخست وزير رژيم صهيونيستى در كمپ ديويد امريكا، انور سادات كه در مسير ذلت و خفت قرار گرفته بود، نه تنها به اعتقادات دينى و اسلامى، بلكه به آرمان هاى عربى و ملى نيز خيانت نمود و با امضاى موافقت نامه اى، زمينه انعقاد پيمان ننگين كمپ ديويد در 26 مارس سال 1979 م را فراهم آورد. به موجب اين قرار داد، پس از تخليه صحراى سينا از نيروهاى صهيونيستى، صلح نهايى ميان دو رژيم منعقد مى گرديد. هم چنين در اين قرار داد به تشكيل حكومت خود مختار فلسطينى نيز اشاره شد كه بعدها به آن نيز عمل نگرديد. اين قرار داد از سوى تمامى كشورهاى اسلامى و عربى محكوم شد و بسيارى از اين كشورها، روابط سياسى خود را با رژيم مصر قطع كردند. (ر. ك: 26 مارس) (منابع متفرقه)

17 سپتامبر

قتل عام فلسطينيان اردوگاه هاى صبرا و شتيلا توسط رژيم صهيونيستى (1982 م)
پس از كشته شدن بشير جُميل، رئيس جمهور دست نشانده لبنان، طرحى براى كشتار فلسطينيان عنوان گرديد. مسئله مخالفت شديد حزب كتائب ـ كه بشير جُميّل نيز عضو آن بود ـ با فلسطينى ها، به صورت بهانه اى در اختيار رژيم اسرائيل قرار گرفت. بنابر اين با تصويب مناخيم بگين، نخست وزير و دستور آريل شارون، وزير جنگ وقت اسرائيل از بامداد هفدهم سپتامبر 1982 م، نظاميان اين رژيم، اردوگاه هاى صبرا و شتيلا را محاصره كردند و سپس فلانژهاى وابسته به دولت دست نشانده لبنان، قتل عام غير نظاميان فلسطينى را در اين اردوگاه ها آغاز كردند. اين تهاجم وحشيانه 40 ساعت ادامه يافت و در جريان آن نزديك به 3300 تن از فلسطينى ها كشته شدند. اردوگاه شتيلا در سال 1954 م در بيروت به وجود آمده بود و اردوگاه صبرا نيز جزو اردوگاه هاى فلسطينى در منطقه بيروت و جبل عامل به شمار مى رفت. اين جنايت هولناك، خشم افكار عمومى جهان را بر انگيخت و لكه ننگ ديگرى در كارنامه رژيم اشغال گر قدس و مزدوران آن در لبنان بر جاى نهاد. (روزها و رويدادها 308)

22 سپتامبر

تأسيس سازمان كنفرانس اسلامى (1969 م)
در نيمه دوم قرن بيستم، پس از بروز يك سلسله رويدادهاى سياسى در جهان اسلام، سران كشورهاى اسلامى به ضرورت ايجاد سازمانى پى بردند كه بتواند بيش از 60 كشور اسلامى را از تفرقه و اختلاف به وحدت و هم بستگى برساند. سر انجام با پيشگامى سران كشورهاى عربستان، مراكش و ايران، در سال 1969 م كنفرانسى از وزراى خارجه برخى از كشورهاى اسلامى در قاهره تشكيل شد و راهكارهاى موجود براى ايجاد سازمانى با معيارهاى اسلامى را بررسى نمود. در پى اين اجلاس، تصميم گرفته شد كه يك كميته مقدماتى، طرح ها را ارائه و بررسى كند. اعضاى اين كميته مقدماتى، نمايندگان دولت هاى ايران، سومالى، مالزى، نيجر و مراكش بودند. سر انجام اولين كنفرانس سران كشورهاى اسلامى از 22 تا 25 سپتامبر 1969 م در رباط پايتخت مراكش تشكيل شد و اين سازمان موجوديت خود را به طور رسمى اعلام كرد. افزايش همبستگى اسلامى ميان كشورهاى عضو، تلاش براى از بين بردن تبعيض نژادى و استعمار با اشكال گوناگون، حمايت از مبارزه كليه ملت هاى اسلامى و حمايت از مبارزه ملت مسلمان فلسطين و كمك به آنان براى باز پس گيرى حقوق و آزادى سرزمين هاى خود و... از جمله اهداف مندرج در منشور سازمان كنفرانس اسلامى مى باشند. كنفرانس سران، كنفرانس وزيران امور خارجه و دبير خانه، سه ركن اصلى اين سازمان هستند و طبق مصوّبه اجلاس سوم، قرار شد كه كنفرانس سران دولت هاى اسلامى هر سه سال يك بار تشكيل شود. تا سال 2002 م، مجموعا 57 كشور اسلامى به عضويت اين سازمان درآمده اند (گيتاشناسى نوين 540)

28 سپتامبر

صدور قطعنامه شوراى امنيت درباره مسجد الاقصى (1996 م)
صهيونيست ها از زمان اشغال بيت المقدس در سال 1967، بارها در اطراف و زير صحن مسجد اقدام به حفارى كرده و حتى در سال 1969 آن را به آتش كشيدند، و اما افشاى خبر حفر تونل در زير صحن مسجد الاقصى به دست رژيم صهيونيستى در 23 سپتامبر 1996، موجب درگيرى هاى خونين و گسترده اى بين صهيونيست هاى نژاد پرست و مسلمانان فلسطينى گرديد كه در جريان آن صدها فلسطينى شهيد و مجروح شدند. سر انجام شوراى امنيت سازمان ملل در 28 سپتامبر 1996 با صدور قطعنامه 1073 خواستار توقف عمليات حفر تونل در زير صحن مسجد الاقصى توسط اسرائيل شد. با اين وجود، رژيم صهيونيستى همچنان به اين حفارى ادامه مى دهد، تا زمينه را براى تخريب مسجد فراهم آورد. (جرايد)

28 سپتامبر

آغاز انتفاضه جديد مردم مسلمان فلسطين بر ضد رژيم صهيونيستى (2000 م)
به دنبال ورود آريل شارون رهبر حزب تند روى ليكود و عامل كشتار بى رحمانه فلسطينى هيا در اردوگاه هاى صبرا و شتيلا به مسجد الاقصى و هتك حرمت اين مكان مقدس، فلسطينى هاى خشمگين در اعتراض به اين اقدام، تظاهرات كردند و قيام اسلامى خود را در 28 سپتامبر سال 2000 م آغاز نمودند. به همين مناسبت، اين قيام، انتفاضه مسجد الاقصى نام گرفت. انتفاضه مسجد الاقصى زمانى آغاز شد كه مذاكرات سازش بين صهيونيست هاى نژاد پرست و دولت به اصطلاح خود گردان فلسطين با شكست روبرو شده بود و مردم فلسطين دريافتند كه از راه گفتگو و سازش با صهيونيست ها نمى توانند بر حقوق انسانى و اسلامى خود دست يابند. در اين ميان. رژيم اشغال گر قدس در مقابل خروش انسانى فلسطينيان و براى سركوب انتفاضه، از انجام خشن ترين و وحشيانه ترين شيوه هاى ضد انسانى خود دارى نكرده و از قساوت بارترين روش هاى ترور و كشتار استفاده نموده است. (جرايد)

1 اكتبر

مرگ «ارسطو» دانشمند شهير و بلند آوازه يونان باستان (322 ق ـ م)
ارسطو با ارسطا طاليس، فيلسوف شهير و برجسته يونان باستان در سال 384 قبل از ميلاد، در يكى از شهرهاى مقدونيه به نام استاگيرا متولد گرديد. پدرش طبيب مخصوص پادشاه و دربار مقدونى بود و از اين راه ثروت فراوانى به دست آورد. ارسطو در نوجوانى، پدر را از دست داد و آنچنان كه گفته شده، به مقتضاى جوانى و بى تجربگى همه آن را صرف عيش و نوش نمود. بنابر اين به ناچار ابتدا وارد ارتش شد، اما پس از چندى به زادگاه خويش بازگشت و به تحصيل طب پرداخت. ارسطو در سى سالگى طب را نيز رها كرد و به آتن رفت. وى مدت هشت سال در آكادمى و تحت نظر افلاطون، به تحصيل اشتغال ورزيد و آنچنان با جديت دوره مطالعاتى فشرده را پى گرفت كه به سرعت در مقام موشكاف ترين دانشجوى نسل خويش مطرح شد. بنابر اين به همكارى با افلاطون دعوت گرديد. او اگر چه سراپا شيفته و مريد افلاطون بود، ولى هوش و ذكاوت وى، بسيار بيشتر از آن بود كه صرفاً به پيروى بپردازد. از همين زمان، اگر در آثار افلاطون تناقضى مشاهده مى كرد و يا به نظر وى تناقض مى نمود، آن را به استادش متذكر مى گرديد. اين مسئله باعث شد تا استاد و شاگرد در مقام بزرگ ترين انديشمندان زمان حريم و فاصله اى را بين خود رعايت كنند، از يك طرف ارسطو به نبوغ افلاطون احترام مى گذارد و از سوى ديگر، استاد، از شاگردش به عنوان مغزى بر روى دو پا ياد مى كرد. با مرگ افلاطون در سال 347 ق. م ارسطو به منطقه اى در آسياى صغير سفر كرد و مدت سه سال در محفل متفكران آن سامان حضور يافت. وى در اين مدت به پژوهش هايى در زمينه زيست شناسى دست زد كه بعدها شالوده نوشته هاى علمى اش گرديد. مشاهدات و تجربيات مكتوب وى در اين زمينه تا قرن هاى بعد، مورد استفاده بود و حتى نخستين دانشمندان قرون نوزدهم، هم چون داروين را به تفكر وا مى داشت. ارسطو در سال 342 ق. م به دعوت فيليپ مقدونى به آن سرزمين رفت و مربى فرزند وى، كه بعدها به نام اسكندر كبير شهرت يافت، گرديد. حدود ده سال پس از آن ارسطو مدرسه اى داير كرد كه به دانشگاه هاى امروزين شباهت داشت. در مورد انديشه هاى ارسطو مى توان از فلسفه سياسى وى ياد كرد كه به شرح چگونگى رفتار و عمل حكومت واقعى ونه آرمانى، مى پردازد. وى هدف حكومتى را پرورش و حمايت از انسان هاى شريف و با فرهنگ مى داند. هم چنين ارسطو معتقد بود اگر چه افلاطون عزيز است. ولى حقيقت عزيزتر است. وى زندگى سعادت آميز را خويشتن دارى توأم با توجه به اصل اعتدال و ميانه روى مى دانست و خوشبختى را نيز در گرو خوب زيستن در نتيجه كار خوب كردن عنوان مى كرد. از ديدگاه ارسطو، خداوند يك محرك شخصى نامتعين است كه بشر را به سوى دنياى خير و نيكى فرا مى خواند كه در آن دنيا، همه چيز در نهايت هماهنگى است. از ديگر انديشه هاى وى بايد از منطق ارسطو ياد كرد كه پس از گذشت قرن هاى متمادى همچنان مورد پذيرش مى باشد. از جمله آثار او فلسفه اى است كه بعد از بيش از بيست قرن هنوز در عرصه انديشه و تفكر حضور دارد ارسطو (ارسطاطاليس) سر انجام در اول اكتبر سال 322 ق. م در 62 سالگى درگذشت. (بزرگان فلسفه 25)

2 اكتبر

آزاد سازى بيت المقدس توسط «صلاح الدين ايوبى» فرمانده مبارزان مسلمان (1187 م)
اولين مرحله جنگ هاى صليبى از سال 1096 م آغاز شد و چهار سال بعد با حمله سپاهيان صليبى به بيت المقدس و اشغال، غارت و كشتار بى رحمانه هزاران نفر از زنان و مردان و كودكان بى گناه آن سرزمين پايان پذيرفت. در سال 1187 م كه حدود 40 سال از پايان جنگ دوم صليبى مى گذشت، عكس العمل مسلمانان به نتيجه رسيد. در اين سال صلاح الدين ايوبى، پس از تصرف سوريه، لبنان و مصر، بيت المقدس را به محاصره در آورد. وى در ابتدا با ارسال پيامى براى اشغال گران، احترام خود به قدس و عدم تمايل به خون ريزى در آن مكان را ياد آور شد و خواستار ترك مهاجمان از آن سرزمين گرديد و در امان بودن اموال آنان را تضمين كرد. اما صليبيان نپذيرفتند و كارزار سختى آغاز شد. از اين رو نخستين حمله مسلمانان در نيمه رجب 583 ق به وقوع پيوست، اما بدون نتيجه ماند. سپس مسلمانان با ايجاد تونل هايى از طريق ديوار شهر به داخل نفوذ كردند. در اين زمان حاكم شهر تقاضاى صلح نمود و تهديد كرد كه اگر اين تقاضا پذيرفته نشود، تمامى بناهاى مقدس اسلامى و مسيحى را به آتش مى كشد و 5 هزار زندانى مسلمان را خواهد كشت، از اين رو، قراردادى بين دو طرف منعقد شد. كه بر اساس آن اولاً شهر تسليم سپاه صلاح الدين مى شد و ثانياً محاصره شدگان بايد به ازاى افراد خود فديه بپردازند، تا از اسارت آزاد شوند. بدين صورت در صبح جمعه دوم اكتبر 1187 م بيت المقدس به آغوش اسلام بازگشت. صلاح الدين پس از ورود به بيت المقدس هيچ يك از بناهاى مسيحيان را ويران نكرد و نسوزاند. وى همچنين سه روز پس از ورود به شهر، كليساى شهر را به كشيشان سپرد و پادشاه بيت المقدس را آزاد كرد تا به اروپا باز گردد. با اين حال، صليبى ها بار ديگر براى اشغال بيت المقدس به اين سرزمين هجوم بردند ولى موفق به تصرف آن نشدند. (دو قرن وحشت 151)

6 اكتبر

آغاز جنگ چهارم اعراب و اسرائيل معروف به «جنگ رمضان» (1973 م)
پس از مرگ جمال عبدالناصر و روى كار آمدن انور سادات به رياست جمهورى مصر، زمينه براى يك رشته تحولات مهم سياسى در خاور ميانه و جهان عرب فراهم آمد. سادات در آغاز حكومت خود به تدارك نظامى وسيعى براى جبران شكست جنگ سال 1967 م از اسرائيل مى انديشيد. از اين رو، در ششم اكتبر 1973 م، حمله غافل گيرانه اى را به موضع رژيم اشغال گر قدس در صحراى سينا ترتيب داد و جنگ چهارم اعراب و اسرائيل را آغاز كرد. با آغاز چهارمين جنگ اعراب و اسرائيل، ارتش مصر در عملياتى غافل گيرانه بر ضد نيروهاى رژيم صهيونيستى، در آن سوى كانال سوئز يورش برد و پس از شكستن خط دفاعى و مستحكم بارْلو، به پيشروى وى در صحراى سينا دست زد با پيوستن نيروهاى نظامى سوريه به مصر در اين جنگ، ارتش اسرائيل دچار تلفات و خسارات گسترده اى گرديد. در حالى كه ارتش هاى عرب با به دست آوردن پيروزى هاى پى در پى در جبهه هاى شمال و جنوب غربى به سرعت در حال پيشروى بودند، با كمك هاى سريع ايالات متحده امريكا به رژيم صهيونيستى، ارتش اين رژيم به تسليحات پيشرفته تر دست يافت و توانست بر اعراب غلبه كند. در روز چهاردهم اكتبر، به دنبال بمباران سنگين مواضع سوريه در ارتفاعات جولان، نيروهاى اسرائيلى تمامى مواضعى را كه در هفته اول جنگ از دست داده بود، باز پس گرفتند و در پايان دومين هفته جنگ از دست داده بود، باز پس گرفتند و در پايان دومين هفته جنگ، تا شصت كيلومترى دمشق، پايتخت سوريه پيش رفتند. هم چنين پيشروى نيروهاى صهيونيستى تا يك صد كيلومترى قاهره، پايتخت مصر ادامه يافت. در اين مرحله بود كه با مذاكرات محرمانه بين امريكا و شوروى و تحت فشار بين المللى، صهيونيست ها به نيروهاى خود فرمان توقف دادند، تا اين كه در روز 24 اكتبر 1973 م، فرمان آتش بس، تحت نظارت سازمان ملل به اجرا درآمد. چهارمين جنگ اعراب و اسرائيل كه به دليل تقارن با ماه مبارك رمضان آن سال، موسوم به جنگ رمضان نيز مى باشد. در نهايت به مذاكرات مستقيم بين مصر و اسرائيل و سفر سادات به بيت المقدس و انعقاد قرار داد خائنانه كمپ ديويد براى به رسميت شناختن اسرائيل منتهى شد. (تاريخ و تصوير 357)

24 اكتبر

پايان جنگ هاى 30 ساله مذهبى در اروپا پس از امضاى معاهده «وستفالى» (1648 م)
از سال 1555 م پروس (آلمان) به دو اردوگاه مذهبى تقسيم شد و كاتوليك ها و پروتستان ها هر كدام اتحاديه جدا گانه اى براى خود تشكيل داده بودند. در اين هنگام، به دنبال درگيرى كه بين دو طرف در سال 1618 م روى داد جنگ هاى سى ساله مذهبى اروپا آغاز شد و پس از مدتى به صورت يك كشمكش بين المللى درآمد و سپس ماهيت سياسى به خود گرفت. در طول اين سال ها، جنگى به دنبال جنگ ديگر شروع مى شد، به طورى كه قسمت اعظم اروپا را در انهدام و ويرانى فرو برد. در نهايت در 24 اكتبر 1648 م معاهده وستفالى در ناحيه اى به همين نام واقع در شمال غربى آلمان، بين كشورهاى اتريش، سوئد، پروس و فرانسه به امضا رسيد و به موجب آن، جنگ هاى خونين پروتستان ها و كاتوليك ها پايان يافت. پس از امضاى معاهده وستفالى، سوئد حاكميت دولت پروس را بر مردم پروتستان مذهب اين كشور به رسميت شناخت و فرانسه با دريافت غرامت جنگى به تصاحب برخى از مناطق غربى كشور پروس صلح را پذيرفت. (تقويم روز 876)

3 نوامبر

تهاجم صهيونيست ها به شهر «خان يونس» در نوار غزه (1956 م)
هم زمان با جنگ رژيم صهيونيستى با مصر، سربازان اين رژيم در سوم نوامبر 1956 م با حمله به شهر خان يونس در نوار غزه (بيست و پنج سرباز مصرى را اعدام كردند و با هجوم به بيمارستان شهر، همه بيماران، پرستاران و پزشكان را كشتند. نظاميان نژاد پرست صهيونيستى، در ادامه جنايات خود در اين شهر، محلى را كه در آن ده ها زن، كودك و افراد سالخورده پناه گرفته بودند، با بمب منفجر و ويران كردند. صهيونيست ها در اين حمله با قتل عام 275 نفر در خان يونس بار ديگر قساوت و وحشى گرى خود را به بدترين شكل ممكن به نمايش گذاردند. (منابع متفرقه)

8 نوامبر

قتل عام فلسطينيان در مسجد الاقصى توسط صهيونيست ها (1990 م)

29 نوامبر

تصويب طرح تقسيم فلسطين به دو منطقه عربى و يهودى در سازمان ملل (1947 م)
فلسطين منطقه اى است كه محل سكونت معتقدان به اديان آسمانى بود اما به طور طبيعى اكثر آنها را مسلمانان تشكيل مى دادند. در سال 1880 م تعداد يهوديان اين منطقه 24 هزار نفر بود كه پنج درصد كل جمعيت را شامل مى گرديد. ولى صهيونيست ها در اواخر قرن نوزدهم با برگزارى كنگره ها و جلساتى به دنبال راهكارى جهت دست يابى بر فلسطين و سپس عملى نمودن شعار تسلط بر نيل تا فرات بودند. اينان هم چنين حمايت دولت استعمارى بريتانيا را با خود داشتند. اين هدف باعث شد تا جمعيت يهوديان به 85 هزار نفر در سال 1914 م برسد. اين آمار تا سال 1938 م در حدود 500 هزار نفر بالغ گرديد كه سى درصد جمعيت فلسطين را در بر مى گرفت، در واقع ظرف مدت كمتر از شش دهه جمعيت يهوديان فلسطين از مرز هفت صد هزار نفر گذشت و در فوريه همين سال، دولت انگليس كه قيموميت فلسطين را بر عهده داشت، به عنوان اين كه ديگر قادر به ادامه قيموميت فلسطين را بر عهده داشت، به عنوان اين كه ديگر قادر به ادامه قيموميت بر فلسطين نيست، حل اين مسئله را به سازمان ملل متحد ارجاع داد. سازمان ملل نيز يك كميته ويژه براى حل مسئله فلسطين تشكيل داد و اين كميته پس از شش ماه مطالعه و اعزام هيأت هايى به فلسطين و اردوگاه هاى آوارگان يهودى در اروپا، بر سر دوراهى تقسيم فلسطين بين اعراب و يهود با تشكيل يك حكومت فدرال در اين سرزمين باقى ماند. اكثريت اعضاى كميته به تقسيم فلسطين و بين المللى شدن شهر بيت المقدس رأى دادند و اقليت كميته، تشكيل يك حكومت فدرال و محدوديت مهاجرت يهوديان را به فلسطين پيشنهاد كردند. با ارائه گزارش كميته در مجمع عمومى سازمان ملل، در نهايت در 29 نوامبر سال 1947 م، اين مجمع تحت نفوذ دولت هاى غربى، به خصوص امريكا و هم چنين صهيونيست ها، با اكثريتى ضعيف به تقسيم سرزمين فلسطين ميان دو دولت فلسطينى و يهودى رأى داد بر اساس اين مصوبّه، بيت المقدس منطقه اى بين المللى اعلام شد. اين قطعنامه كه به وجود يك دولت صهيونيستى در فلسطين اشغالى رسميت بخشيد، خشم اعراب و رضايت صهيونيست ها را در پى داشت. در اين ميان، استعمار انگليس به بهانه مخالفت با طرح سازمان ملل، اما در اصل به منظور آماده كردن شرايط براى تأسيس رژيم صهيونيستى، نيروهاى خود را در سيزدهم مه 1948 م از فلسطين خارج كرد. بلا فاصله پس از اين اقدام انگليس، صهيونيست ها در مراكز نظامى كه انگليسى ها تخليه كرده بودند، مستقر شدند و تأسيس رژيم صهيونيستى را در 24 مه آن سال اعلام كردند. پس از آن بود كه جنگ اول اعراب و اسرائيل به وقوع پيوست (ر. ك: 14 مه) (تاريخ و تصوير 282)

29 نوامبر

روز همبستگى با ملت فلسطين در روز جهانى فلسطين (1947 م)

6 دسامبر

تخريب مسجد بابرى هند توسط هندوهاى افراطى اين كشور (1992 م)
مسجد بابرى هند در سال 1528 م به فرمان ظهير الدين محمد بابر، مؤسس سلسله تيموريان در شبه قاره هند بر روى تپه اى در شهر فيض آباد ساخته شد و از آن پس به مسجد بابرى شهرت يافت. پس از گذشت سه قرن، در سال 1855 م يك مقام انگليسى به نام اچ. آر. نويل هنگام ثبت اسناد ناحيه اى كه مسجد بابرى در آن واقع بود، عمداً و به غلط در دفتر ثبت نوشت كه مسجد بابرى بر ويرانه هاى يك بتكده هندوها به نام معبد رام ساخته شده است. همين مسئله منشأ فتنه ها و اختلافات بسيار بين مسلمانان و هندوها در شبه قاره هند گرديد. پس از جدايى پاكستان از هند، در سراسر هند، تبليغات گسترده اى بر ضد مسلمانان آغاز شد و عده اى از هندوهاى افراطى با نصب بُت رام در مقام محراب مسجد در واقع به ساحت مقدس مسجد تجاوز كردند. از اين رو دادستان منطقه در سال 1950 م دستور تعطيلى مسجد را صادر كرد و مسجد بابرى به مدت 35 سال به تعطيلى كشيده شد تا اينكه در سال 1985 م در اختيار هندوها قرار گرفت. در سال 1987 م، به منظور وحدت مسلمانان براى باز پس گرفتن مسجد، كميته اى مركب از سران شيعه و سنى تشكيل شد و اين كميته در اولين سالگرد اشغال مسجد، اعتصاب سراسرى و راهپيمايى معترضانه مسلمانان را به اين عمل غير اصولى سازمان داد. پس از چندى با بر انگيخته شدن احساسات هندوان نسبت به اين مسئله، درگيرى هاى خونين جديدى ميان هندوان و مسلمانان روى داد و هندوها اعلام كردند كه به هيچ قيمت از ادامه عمليات ساخت معبد رام دست بر نخواهند داشت. در تابستان 1992 م، دولت ايالتى با تصرف كليه زمين هاى وقفى اطراف مسجد، به ساختن ديوارى پيرامون آن اقدام كرد و دولت هند نيز براى بررسى بحران مسجد بابرى، اجلاس هم بستگى ملى را تشكيل داد. اما در ششم دسامبر 1992 م هندوهاى افراطى بدون حضور محسوس نيروهاى انتظامى، مسجد را ويران كردند. اين حادثه موجب درگيرى هاى خونين بين مسلمانان و هندوها شد كه در طى آن شمار بسيارى از مسلمانان جان خود را از دست دادند. هر چند اين امر خشم و انزجار مسلمانان را بر انگيخت، از آن زمان تا كنون، ادعاهاى هندوها درباره مكان مسجد بابرى براى ساخت بت كده و مخالفت مسلمانان و هندوها و يكى از مشكلات سياست مداران هند بوده است. پس از واقعه تخريب مسجد بابرى، محور قومى گرايى هندويى از هم فرو پاشيد و مسئله احداث معبد رام در محل مسجد تخريب شده به عنوان موضوعى بحث انگيز و حل ناشدنى همچنان ادامه دارد. اما بر هويت مذهبى مسلمانان هند، از شمال تا جنوب تأثير مستقيمى نهاد و انگيزه اى براى بيدارى آنها شد، تا اختلافات فرهنگى، زبانى و منطقه اى خود را كنار بگذارند. لازم به ذكر است كه يك سال پس از تخريب مسجد بابرى، دادگاه عالى هند با درخواست هندوها مبنى بر ايجاد معبد در كنار زمين مسجد، مخالفت كرد (دانشنامه جهان اسلام 1/64)

9 دسامبر

آغاز انتفاضه مردم ستم ديده فلسطين (1987 م)
كشتار تعدادى از جوانان فلسطينى در هشتم دسامبر 1978 م. توسط نيروهاى ارتش رژيم صهيونيستى، موجب خشم و نفرت مردم فلسطين شد و فرداى آن روز، مراسم تشييع جنازه آنان در نوار غزه آغازى بر انتفاضه مردم ستم ديده فلسطين گرديد. گسترش اين اعتراضات به ساير اراضى اشغالى سال 1967 م، سبب شد تا اين قيام ها كه به انتفاضه موسوم گرديد، همچنان ادامه يابد و ارتش اسرائيل در سركوب آن ناتوان ماند، در اين خيزش ها كه تمام اقشار فلسطينى به ويژه جوانان و نوجوانان مشاركت گسترده اى داشتند، براى مقابله با نيروهاى سركوب گر صهيونيستى، تنها از سنگ استفاده مى شد و به همين جهت اين انتفاضه به انقلاب سنگ، معروف گرديد. در جريان انتفاضه و بر اثر رويارويى روزانه مردم و واكنش وحشيانه نيروهاى اسرائيلى، روز به روز بر حقانيت فلسطينيان در افكار عمومى جهانيان افزوده مى شد و بر عكس، رژيم صهيونيستى به انزواى بيشترى دچار مى گرديد. در خلال اولين ماه هاى سال 1988 م، بسيارى از فلسطينيان ساكن در مناطق اشغالى قبل از سال 1967 م، در اعتصابات و تظاهراتى كه توسط رهبرى متحد قيام مردمى در سرزمين هاى اشغالى اعلام مى شد، شركت مى كردند و اين اولين نمونه از اعتراضات سياسى مشترك در دو سوى مناطق اشغالى بود. ادامه انتفاضه فلسطين دستاوردهايى چون محكوميت جهان رژيم صهيونيستى، شكست طرح هاى ذلت بار سازش با متجاوزان، ايجاد وحدت ميان گروه ها و طبقات مختلف مردم فلسطين، شكست دستگاه ها و سازمان هاى امنيتى و نظامى اسرائيل و ايجاد بحران و ركود اقتصادى در سرزمين هاى اشغالى را به دنبال آورد. (انتفاضه مسجد الاقصى 21)

10 دسامبر

روز جهانى حقوق بشر تصويب اعلاميه حقوق بشر در سازمان ملل متحد (1948 م)
در جريان جنگ جهانى دوم، هنگامى كه منشور ملل متحد در دست تدوين بود، احترام به حقوق بشر و آزادى هاى سياسى مورد توجه نمايندگان كشورهاى مختلف جهان واقع شد. پس از چندى، سازمان ملل متحد تصميم گرفت كه اين حقوق، همه جا و براى همه ملت ها قابل اجرا باشد. در ادامه، كميسيون حقوق بشر در ژاويه سال 1947 م شروع به كار كرد و پس از مدتى مطالعه و بررسى در قوانين اساسى كشورها و بحث و گفتگو در كميسيون هاى مختلف، نتيجه مطالعات خود را به صورت لايحه اى به مجمع عمومى تقديم كرد. مجمع مزبور در دهم دسامبر 1948 م (19 آذر 1327 ش) با 48 رأى مثبت و 8 رأى ممتنع، اعلاميه جهانى حقوق بشر را تصويب كرد و اين روز به عنوان روز جهانى حقوق بشر نام گذارى گرديد. اين اعلاميه، شامل يك مقدمه و سى ماده مى باشد و در ماده اول آن به برابرى افراد بشر و حاكميت روح برادرى در ميان آنها اشاره شده است.على رغم تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر، واقعيت در عمل به گونه اى ديگر شكل گرفت. نگاهى گذرا به رويدادهاى سياسى و نظامى جهان پس از پايان جنگ دوم جهانى، تصويرى از وقايع اسفبار را نشان مى دهد كه دقيقاً بيانگر فاصله زياد ميان اهداف با عملكرد جامعه بين المللى در دفاع از حقوق بشر، عملا به ابزارى در جهت اعمال فشارهاى سياسى و اقتصادى دولت هاى غربى بر كشورهاى مستقل جهان براى پيشبرد منافع استعمارى اين دولت ها، مبدّل شده است. هم اكنون بسيارى از كشورهاى جهان، با توجه به اين واقعيت تلخ و هم چنين به دليل نا هم خوانى برخى بندهاى اعلاميه حقوق بشر با اعتقادات، فرهنگ و رسوم آنان، خواستار تغيير در اين بندها و جلوگيرى از استفاده ابزارى از اين اعلاميه هستند. به دنبال تصويب اعلاميه جهانى حقوق بشر در دهم دسامبر 1948 م توسط مجمع عمومى سازمان ملل متحد و تأييد حقوق طبيعى و اجتماعى افراد بشر توسط اين سازمان بين المللى، روز دهم دسامبر (برابر با 19 آذر 1327 ش) به عنوان روز جهانى حقوق بشر نام گذارى شده است. (روزها و رويدادها 453)

10 دسامبر

روز جهانى حقوق بشر

16 دسامبر

محكوميت «روژه گارودى» نويسنده فرانسوى در دادگاه پاريس (1998 م)
در 16 دسامبر 1998 م روژه گارودى، فيلسوف و نويسنده مسلمان فرانسوى، به جرم «انكار جنايت عليه بشريت» در كتاب خود به نام اسطوره هاى بنيادين سياست اسرائيل، در دادگاه تجديد نظر پاريس محكوم شد. گارودى در اين كتاب، ثابت كرد كه صهيونيست ها با نازى ها در جنگ جهانى دوم همكارى داشتند و صهيونيست ها براى جلب نظر افكار عمومى به منظور ايجاد كشورى در فلسطين، كوشيده اند با مظلوم نمايى خود، جنايات آلمان هيتلرى عليه يهوديان را بزرگ نشان دهند. گارودى هم چنين در اين كتاب، رقم شش ميليون يهودى را كه گفته مى شود توسط آلمان نازى قتل عام شده اند، بسيار اغراق آميز خواند، چرا كه كل جمعيت يهوديان در آن زمان، اين مقدار نبوده است. با محكوميت گارودى در اين دادگاه كه با فشار صهيونيست ها بود، آزادى بيان و قلم در فرانسه كه ادعا مى كند مهد آزادى است، مخدوش شد (جرايد)

17 دسامبر

تبعيد صدها فلسطينى به جنوب لبنان توسط رژيم صهيونيستى (1992 م)
رژيم صهيونيستى از همان آغاز شكل گيرى، براى انجام عمليات تروريستى و قتل و غارت فلسطينيان، بهانه هاى مختلفى را مطرح مى ساخت و در توجيه اعمال ضد بشرى خود به آنها تمسك مى جست گر چه رژيم غاصب صهيونيستى براى اقدامات ضد انسانى خود، نيازمند دليل نبود در همين راستا در هفدهم دسامبر 1992 م، رژيم صهيونيستى به بهانه كشته شدن يك پليس مرزى خود، 415 تن از رهبران و اعضاى سازمان هاى جنبش جهاد اسلامى و جنبش مقاومت اسلامى فلسطين (حماس) را از فلسطين اشغالى اخراج نمود و به جنوب لبنان تبعيد كرد. پس از آن كه دولت لبنان در مخالفت با اين اقدام غير انسانى، حاضر به پذيرش تبعيديان فلسطينى نشد، مبارزان فلسطينى در سرماى زمستان و بدون داشتن وسايل و آذوقه، در شرايط ناگوارى قرار گرفتند. اين اقدام، خشم جهان اسلام و ساير كشورها را بر انگيخت و شوراى امنيت با صدور قطعنامه 977، اين عمل را محكوم كرد و خواستار بازگشت تبعيديان فلسطينى به سرزمين خود شد. سر انجام بر اثر فشارهاى بين المللى، رژيم صهيونيستى با بازگشت تبعيديان فلسطينى به مناطق اشغالى موافقت كرد. هر چند برخى از رهبران فلسطينى در هنگام بازگشت، بار ديگر دستگير شدند، اين امر روحيه مردم فلسطين را براى مقاومت بيشتر در برابر صهيونيست هاى اشغال گر تقويت كرد. (جرايد)

17 دسامبر

تهاجم نظامى امريكا و انگليس به عراق (1998 م)
پس از شكست عراق در برابر حمله نظامى امريكا و متحدان غربى آن و خروج مفتضحانه ارتش عراق از كويت، در اوايل دهه 1990 م، كميسيونى زير نظر شوراى امنيت تحت عنوان آنْسْكام، مأمور شناسايى و نابود ساختن سلاح هاى هسته اى و تجهيزات كشتار جمعى عراق در زمينه هاى موشكى، شيميايى و ميكروبى گرديد. از سوى ديگر مناطق كرد نشين شمال عراق و مناطق جنوبى اين كشور، مناطق ممنوعه پروازى اعلام شدند و قطعنامه هاى متعددى تحت نفوذ امريكا عليه عراق توسط شوراى امنيت صادر شد. اما در طول سال هاى 1993 م به بعد، امريكا چندين بار بدون اخذ مجوز از سازمان ملل و شوراى امنيت، عراق را مورد تهاجمات نظامى خود قرار داد. بهانه هاى امريكا و متحدانش در اين حملات، عدم اجراى قطعنامه هاى شوراى امنيت توسط حكومت صدام حسين، ديكتاتور سفاك اين كشور بود، در همين راستا، يكى از تجاوزات مهم امريكا و انگليس به عراق، در هفدهم دسامبر 1998 م روى داد كه طى آن هزاران تُن بمب و موشك بر شهرها و مراكز اقتصادى، اجتماعى و نظامى اين كشور فرو ريخته شد و ده ها هزار نفر از مردم بى گناه عراق نيز كشته، زخمى و بى خانمان شدند. اين يورش وحشيانه كه بدون مجوز سازمان ملل و شوراى امنيت صورت گرفت واكنش هاى متفاوتى در جهان ايجاد كرد و بار ديگر خوى سبعانه امريكا را به جهانيان نشان داد. در اين ميان تحليل گران امريكايى، هزينه بمباران چهار روزه عراق توسط امريكا را پانصد ميليون دلار تخمين زدند. حملات هوايى امريكا و متحدانش عليه عراق تا چهار سال بعد به طور متفاوت و پراكنده ادامه يافت تا اين كه در آوريل سال 2003 م در پى حملات گسترده زمينى و هوايى كه به مدت 20 روز به طول انجاميد، رژيم بعثى اين كشور سرنگون شد. گر چه سقوط صدام باعث آزادى مردم عراق از خفقان ايجاد شده توسط حزب بعث گرديد، امريكا و متحدانش كه در طول بيش از ده سال، در مورد سلاح هاى هسته اى و تجهيزات كشتار جمعى در عراق، تبليغات فراوانى عليه رژيم صدام به راه انداخته بودند، نتوانستند بعد از اشغال عراق، هيچ گونه سلاح هسته اى در معرض افكار عمومى قرار دهند (جرايد)

25 دسامبر

تولد پيامبر خدا حضرت عيسى مسيح (عليه السلام) (سال اول ميلادى 622 سال قبل از هجرت)
حضرت عيسى بن مريم(عليه السلام)، پيامبر بزرگ الهى و اولوالعزم، در روز 25 دسامبر سال اول ميلادى، 622 سال قبل از هجرت پيامبر بزرگ اسلام(صلى الله عليه وآله) در بيت لحم واقع در سرزمين فلسطين به دنيا آمد. با اين حال تاريخ تولد حضرت عيسى(عليه السلام) دقيق نيست و در قرن ششم قبل از هجرت، روز 25 دسامبر به عنوان عيد ميلاد مسيح(عليه السلام) برگزيده شد، در صورتى كه تاريخ نويسان معتقدند تولد ايشان 4 يا 6 سال قبل از آن بوده است. حضرت عيسى(عليه السلام) به فرمان خداوند، به گونه اى اعجازآميز از مادرى باكره و مقدس بدون آنكه پدرى داشته باشد متولد شد و سپس در گهواره شروع به سخن گفتن كرد و پيامبرى خود را بشارت داد. زمان جوانى حضرت عيسى(عليه السلام) دوره بحرانى تاريخ يهود است. يهوديان تحت سيطره روميان، چشم انتظار موعودى نجات بخش بودند. با اين حال با ظهور مسيح(عليه السلام)، على رغم ديدن نشانه ها و معجزات بر حق آن حضرت، باز هم با ايشان به مخالفت برخاستند. آن حضرت در دوران حيات خود به موعظه و شفاى بيماران مى پرداخت و در تعليمات خويش، بيشتر از تمثيل بهره مى گرفت. معجزات فراوان، تبيين مسائل اخلاقى به همراه مثال ها، شفاى بيماران علاج ناپذير و بالاخره پا فشارى بر اطاعت از شريعت و پرستش خداى يكتا باعث شد تا تعداد زيادى گرد وى جمع شوند. در اين ميان پيروان نزديك و خاص او حواريون نام داشتند كه دوازده نفر و هميشه همراه حضرت بودند. مسيح(عليه السلام) كه از 30 سالگى به نبوت برگزيده شد، سر انجام مورد تهديد بزرگان يهود واقع شد و آنان تصميم به قتل وى گرفتند. زيرا سران يهودى از اين كه مردم به عيسى(عليه السلام)علاقه مند مى شدند، احساس نگرانى مى كردند و مى دانستند كه اگر او را آزاد بگذارند، همه مردم به او ايمان مى آوردند. روى گردانى يهوديان از بزرگان خود، باعث شد تا سران يهود به اين نتيجه برسند كه بايد عيسى(عليه السلام) را براى حفظ قوم خود، قربانى كنند، در آن حال، چون خواستند آن حضرت را از ميان بردارند خداوند عيسى(عليه السلام) را به آسمان ها برد و يهوديان فردى شبيه به عيسى(عليه السلام) را به صليب كشيدند. در روايات اسلامى و شيعى، بازگشت عيسى مسيح(عليه السلام) در زمان ظهور حضرت مهدى موعود (عج) تصريح شده و به نماز گزاردن آن حضرت پشت سر امام عصر(عج) اشاره گرديده است كتاب حضرت عيسى(عليه السلام)انجيل نام دارد نام حضرت عيسى(عليه السلام) در سيزده سوره قرآن، 45 بار تكرار شده است. (دايرة المعارف نو 3307)

25 دسامبر

عيد كريسمس

30 دسامبر

حمله صهيونيست هاى مسلح به روستاى بلد الشيخ (1947 م)
در سى ام دسامبر 1947 م تروريست هاى مسلح وابسته به دو سازمان صهيونيستى، در عملياتى مشترك، دهكده بلد الشيخ را در فلسطين مورد حمله قرار دادند. در اين حمله وحشيانه خانه هايشان به آتش كشيده شد و شصت فلسطينى در خانه هايشان كشته شدند. در همين روز، گروه تروريستى صهيونيست ها به نام ايرگون در دو حمله ديگر، با پرتاپ بمب در بين فلسطينى ها، هفده تن از آنها را به قتل رساندند و ده ها تن را زخمى كردند. تشديد حملات تروريستى صهيونيست ها عليه فلسطينى ها در اواخر سال 1947 و اوايل 1948 م، به منظور زمينه سازى اعلام موجوديت رژيم اشغال گر قدس در ماه مه 1948 بود. (دانشنامه فلسطين 2/407)