جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه آيين كشوردارى از ديدگاه امام على (عليه السلام)
صفحات بعد
صفحات قبل
( صفحه 119 )

فَامْنَعْ مِنَ الاِْحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ(صلى الله عليه وآله) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْل وَ أَسْعَار لا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَاف.

با همه اينها بدان كه بسيارى از آنان در خريد و فروش، بى اندازه سخت گيرى مى كنند و از خود بخل زننده نشان مى دهند و براى به دست آوردن سود بيشتر، به احتكار مى پردازند و در داد و ستد، زورگويى مى كنند [و به هر قيمتى كه خواستند مى فروشند] . اين كارها براى توده مردم زيان بار و لكّه ننگى بر دامن زمامداران است.

بنابراين از احتكار جلوگيرى كن! زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) از آن جلوگيرى فرمود. بايستى خريد و فروش به سادگى و با موازين عدل انجام گيرد و نرخها به هيچ يك از طرفين (فروشنده و خريدار) فشار نياورد. محتكرانى را كه پس از گوشزد تو، دوباره به احتكار مى پردازند، مجازات كن، امّا در مجازاتشان تندروى [و اسراف] نكن!

احتكار و انحصارطلبى

از اين بيان مى فهميم كه در تجارت اسلامى، هم احتكار، حرام است و هم زورگويى و انحصارطلبى.

همه مى دانيم امروزه سرمايه داران مردم را از دو طريق در فشار قرار مى دهند:

زمانى سعى مى كنند مايحتاج مردم را با امكاناتى كه دارند انبار كرده و

( صفحه 120 )

آن را در دسترس مردم قرار ندهند تا بعداً پس از گران شدن جنس و نايابى كامل، آن متاع را در بازار سياه به فروش رسانند. اين عمل را احتكار مى گويند كه در بينش اسلامى حرام بوده و محتكر قابل تعقيب و مجازات است.

گاهى هم عده اى از ثروتمندان دور هم جمع مى شوند و با زدوبند، تلاش مى كنند تا جنسى را در انحصار كامل خود قرار دهند، به طورى كه خريد آن براى مردم آزاد نباشد و اگر كسى خواست جنس مورد نظر را تهيه نمايد، بايستى از كانال آن خريدارى كند. اين عمل انحصارطلبى است و با بينش اسلامى سازگار نمى باشد.

على (عليه السلام) قباحت و زشتى هر دو عمل را در جمله «وَاحْتِكاراً لِلْمَنافِعِ» و «تَحَكُّماً فِى الْبِياعاتِ» بيان مى فرمايد و بر همين اساس، به مالك فرمان مى دهد براى اجناس، نرخ گذارى كند و تجار را در آزادى مطلق قرار ندهد و با اين روش و با مجازات محتكران و انحصارطلبان، از سوءاستفاده هاى آنان جلوگيرى نمايد.

جايگاه كارگران و مستضعفان در جامعه اسلامى

به طور مسلّم در هر جامعه اى افرادى پيدا مى شوند كه به علل گوناگون نمى توانند كارى انجام دهند، و يا به كارى مشغول اند; ولى اين كار، كفاف زندگى آنها را نمى كند، از اين رو درمانده اند و مستأصل. اين گروه از افراد جامعه، اگر به وضعشان رسيدگى نشود، جوانانشان به فساد و آلودگى كشانده مى شوند و ناتوانانشان از گرسنگى خواهند مرد.

ادامه اين وضع براى جامعه [بالاخص جامعه اسلامى] خطرآفرين و

( صفحه 121 )

خوارى زاست و الزاماً بايستى چاره اى انديشيد كه فقر و مصيبت مستمندان را درمان نمود و جوانانشان را به اعضاى فعالى تبديل كرد و آنها را به سطح آبرومندانه اى ارتقا داد.

جهان مترقى امروز، مدعى همچون رسالتى است و شعار مى دهد كه با وضع قوانينى توانسته است تا حدودى كارگران را به حقوق واقعى شان رهنمون سازد و مستمندان را از وضع فلاكت بارشان نجات دهد.

به نظر ما در جهان امروز گرچه كارگران و مستمندان به وسيله فشارهاى روزافزونشان به نوايى ناچيز نائل آمده اند، ولى به نظر ما اين ادعا از حدّ شعار فراتر نرفته است; زيرا هم اكنون نيز كارگران و مستمندان در دنياى پيشرفته صنعتى [همانند امريكا، شوروى، انگلستان، آلمان، فرانسه و...] با وضع جانكاهى كه دارند هنوز نداى مبارزه با استثمار و فقر و فلاكت سر مى دهند و براى نجات از وضع موجودشان يارى مى طلبند.

بر عكس، در فرمان امام (عليه السلام) قانون كارگرى و نحوه رسيدگى به وضع مستمندان، در عين جامعيت و مترقى بودنش و با وصف اين كه بيش از هزار و سيصد سال پيش از قوانين جهان مترقى كنونى وضع شده است، از مرحله شعار به عمل رسيده و مالك موظّف بوده است فرمان مولايش را بدين شرح اجرا كند:

ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظْ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلاّتِ صَوَافِي

( صفحه 122 )

الاِْسْلامِ فِي كُلِّ بَلَد فَإِنَّ لِلاَْقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلاَْدْنَى.

وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ فَلا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لاِِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ.

وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لاُِولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالاِْعْذَارِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الاِْنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ.

وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لا حِيلَةَ لَهُ وَلايَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَام طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ.

در خصوص طبقه پايين رعيت، بالاخص بيچارگان و درماندگان و مستمندان و نيازمندان و افتادگان و معلولان كه در ميانشان افراد عفيف و آبرومند وجود دارند، همواره خدا را در نظر داشته باش و آنچه را كه خدا از حقّ خود براى آنان نزد تو سپرده است، در اختيارشان قرار ده و از بيت المال مسلمانان و از زمين هاى غنيمتى اسلام، در هر شهرى براى آنان سهمى در نظر بگير; زيرا براى دورترين مسلمان همچون نزديك ترين آنها سهمى وجود دارد.

هر مسلمانى در هر كجا باشد، نصيبى دارد و تو مسؤول رعايت حقّ همه هستى. زنهار خوشى فراوان، تو را از رسيدگى به وضع

( صفحه 123 )

آنان منصرف نسازد; چرا كه تو از نرسيدن به امور جزئى به خاطر سرگرمى، به كارهاى بسيار مهم معذور نيستى. پس فكرت را از امور ايشان باز مدار و چهره از آنان برمگردان!

به كارهاى كسانى رسيدگى كن كه امكان حضور يافتن نزد تو را ندارند و مردم، آن را به چشم حقارت مى نگرند و خوار مى شمارند. براى تصدّى امور اين گروه از نيازمندان از نيروهايى كه اهل خشيت و تواضع اند انتخاب كن تا كارهايشان را نزد تو بياورند. سپس درباره آنان به گونه اى رفتار كن كه روز قيامت معذور باشى; زيرا اين دسته از ميان ساير مردم به عدل و انصاف نيازمندترند; و در اداى حقّ تمامى افراد جامعه تو بايد نزد خدا عذر داشته باشى.

يتيمان را بنواز و سالخوردگان درمانده را [كه خود را در موضع گدايى قرار نمى دهند] فراموش مكن! اين وظيفه [و اجراى تمامى حق] بر زمامداران، سنگين و طاقت فرساست; ولى خداوند آن را براى بندگانى كه طالب آخرت اند و در اين راه صبورند و به وعده هاى خدا اعتماد دارند، آسان مى گرداند.

گفتيم كه در جهان امروز، كارگران با تحمل فشارها و ناراحتى هايى توانسته اند امتيازاتى [همچون كاهش ساعات كار، افزايش دستمزد، دريافت غرامت در زمان اخراج و تشكيل صندوق بيمه هاى اجتماعى] به دست آورند. بهتر است بدانيم كه اوّلاً اين نتايج، به واسطه تلاش پى گير و مداوم كارگران در طول ساليان متمادى به دست آمده است و مجالس قانون گذارى به خودى خود، توجهى به آنها نكرده و لحظه اى در بهبود وضع آنان نكوشيده اند; بلكه در برابر خواسته هاى كارگران مقاومت ها