جستجو در تأليفات معظم له
 

قرآن، حديث، دعا
زندگينامه
کتابخانه
احکام و فتاوا
دروس
اخبار
ديدارها و ملاقات ها
پيامها
فعاليتهاى فرهنگى
کتابخانه تخصصى فقهى
نگارخانه
پايگاه هاى مرتبط
مناسبتها
معرفى و اخبار دفاتر
صفحه اصلي  

كتابخانه فقه جامع المسائل
صفحات بعد
صفحات قبل
(صفحه 25)

جامع المسائل جلد اول

بسم الله الرّحمن الرّحيم

جايگاه و مرتبت رفيع و بلند علم فقه و بيان احكام شرعى بر هيچ صاحب انديشه اى پوشيده نيست. بشر در جميع حركات و امور زندگى چه فردى و چه اجتماعى نياز مبرم به هدايت و راهنمايى اين علم دارد. اين نياز با پيشرفت زمان و بوجود آمدن موضوعات و مسائل جديد و رخداد حوادث بيشتر مى شود و به تناسب احتياجات و گسترده تر شدن جوامع بشرى و پيچيده تر گشتن ارتباطات، دامنه علم فقه و پاسخ او به اين گونه امور فزونى مى يابد.
روحانيت بزرگوار شيعه خصوصاً مراجع عاليقدر تقليد كه در طول زمان مرزبانان هميشگى خستگى ناپذير بوده و هستند، قافله سالار و صاحبان اصلى اين علم و امانتداران مطمئن رُسل و اوصياء خدايند. شيعه در پرتو هدايتهاى ائمه معصومين سلام الله عليهم اجمعين كه در موارد متعدد امر بر رجوع به فقيهان فرموده اند، به خوبى آگاهند كه اينان ابواب احكام الهى اند و براى بدست آوردن حكم خدا در هر زمينه اى بايد به اين طايفه مخصوص از علما مراجعه نمود و از رساله هاى علميه آنان بهره مند گشت.
اينان به حكم آيه شريفه نَفْر: (فلولا نفر من كل فرقة منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين ولينذروا قومهم اذ ارجعوا اليهم لعلهم يحذرون)(1) بر خود مشقت و رنج هجرت از ديار را هموار ساختند تا اينكه در دين خدا تفقه كنند و مردم را بيم دهند.
اينان كتمان احكام خدا را جايز نمى دانند زيرا كه خداوند فرموده است:
(ان الذين يكتمون ما انزلنا من البينات من بعد ما بيناه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله و يلعنهم اللاعنون)(2)

  • 1 ـ توبه: 124.
  • 2 ـ بقره: 155.

(صفحه 26)

اينان خود را مسؤول و موظف در برابر زبانهاى گوياى كه ملتمسانه به دنبال يافتن حكم خدايند، مى دانند; چرا كه خداوند به مردم فرموده است: (فاسئلوا اهل الذكر ان كنتم لاتعلمون)(1)
و از طرفى خداوند از كسانى كه نياموخته اند و سؤال نكرده اند و به احكام دين عمل ننموده اند مؤاخذه مى كند، آنچنانكه امام جعفر صادق (عليه السلام) در ذيل آيه مباركه (قل فللّه الحجة البالغة)(2) فرموده است خداوند متعال در روز قيامت بنده خود را مخاطب قرار مى دهد و مى فرمايد آيا مى دانستى؟ اگر بگويد بلى مى فرمايد چرا به آنچه مى دانستى عمل نكردى و اگر بگويد جاهل بودم مى فرمايد چرا ياد نگرفتى تا عمل كنى، پس بنده جوابى ندارد و در برابر خداوند محكوم مى شود.(3)
با توجه به فتواى سيدالفقهاء در كتاب شريف عروة الوثقى مبنى بر وجوب تقليد در واجبات و محرمات و مستحبات و مكروهات و مباحات بلكه وجوب تعليم و يادگيرى حكم هر فعلى كه از مكلف صادر مى شود اعم از عبادات و معاملات و عاديات(4) لازم است انسان مسائل مورد ابتلا را ياد بگيرد تا آنجا كه شيخ اعظم انصارى حكم به فسق كسانى فرموده است كه چنين مسائلى را ياد نگيرند.(5)
مجموعه اى كه به نام «جامع المسائل» در اختيار عموم اهل ايمان قرار دارد. با عنايت به تقاضاى مكرر جمعى از علماى جليل القدر بلاد و درخواست عده كثيرى از مؤمنين و مقلدين، منتخبى از مجموعه عظيم استفتاءات و سؤالاتى است كه از مرجع عاليقدر تشيع حضرت آية الله العظمى آقاى حاج شيخ محمد فاضل لنكرانى مد ظله العالى گرديده و معظم له بدانها پاسخ داده اند و توسط حضرت مستطاب حجة الاسلام والمسلمين آقاى حاج شيخ على عطايى دامت افاضاته تهيه و تنظيم گرديده است. ضمن تشكر از زحمات ايشان اميد است مورد استفاده همگان قرار گيرد.

  • 1 ـ نحل: 45.
  • 2 ـ انعام: 151.
  • 3 ـ بحارالانوار، ج 2، ص 29.
  • 4 ـ عروة الوثقى، ج 1، مسأله 29، اجتهاد و تقليد.
  • 5 ـ اجودالتقريرات، باب مقدمه واجب، ص 158.

(صفحه 27)

احكام تقليد



اجتهاد، تقليد، احتياط

سؤال 1 :در رساله فرموده ايد: تقليد در اصول دين جايز نيست، آيا اصول دين را با دليل بايد اثبات كرد يا اعتقاد به آن كافى است؟
جواب: از هر طريقى عقيده به اصول دين پيدا كند كافى است.

سؤال 2 : كسى كه مجتهد نيست، آيا مى تواند تقليد نكند و در اعمال خود به احتياط عمل نمايد؟
جواب: در جواز عمل به احتياط بين علما اختلاف نظر وجود دارد و كسى كه مى خواهد احتياط كند يا بايد مجتهد باشد و يا در اصل جواز عمل به احتياط و عدم آن از مجتهد تقليد كند.

سؤال 3 :منظور از احتياط چيست؟ و چه كسى مى تواند به احتياط عمل كند؟
جواب: احتياط آن است كه شخص اعمال خود را به نحوى انجام دهد كه يقين كند مطابق وظيفه خود عمل كرده و تكليف خود را انجام داده است. و اگر كسى بخواهد در همه مسائل احتياط كند بايد خودش مجتهد يا قريب الاجتهاد باشد تا بتواند در بين اقوال علماى گذشته و حال آنچه موافق احتياط است تشخيص دهد.

سؤال 4 :آيا تقليد لازم است كه مقدّم بر عمل باشد و آيا اگر كسى مقارن عمل تقليد
(صفحه 28)

نمايد صحيح است يا خير؟
جواب: تقليد همان عمل با استناد به فتواى مجتهد است.

تقليد اعلم

سؤال 5 :آيا اعلميت در مرجع تقليد شرط است؟
جواب: بلى شرط است.

سؤال 6 :در صورتى كه فتواى مجتهد اعلم در مسأله اى مشخص نباشد، آيا مى توان به مجتهد غير اعلم رجوع كرد؟
جواب: اگر به دست آوردن فتواى مجتهد اعلم امكان ندارد لازم است احتياط كند.

سؤال 7 :اگر اعلم مجتهدين مشخص نباشد، وظيفه چيست؟
جواب: بايد به فتواى محتمل الأعلمية عمل كند.

سؤال 8 :در صورت تعارض شهادت اهل خبره نسبت به اعلميت مجتهدين، وظيفه چيست؟
جواب: در فرض سؤال، مقلّد مخيّر است از هركدام خواست تقليد كند.

سؤال 9 :آيا تقليد از اعلم واجب است؟ در صورت وجوب آيا ملاك اعلميّت در فقه است يا آشنايى به زمان و حوادث نيز شرط است؟
جواب: تقليد از اعلم واجب است و مراد از اعلميت آشنايى بيشتر و قدرت كاملتر در استنباط احكام الهيه از منابع معتبره مى باشد.

سؤال 10 :كسى كه مقلّد مجتهدى بوده و به دستور او عمل كرده و بعداً متوجه شده كه علم و عدالتش كمتر از مجتهدين ديگر است، آيا اعمال گذشته او نتيجه دارد يا خير؟
جواب: اگر در تشخيص اوّل، جهات شرعيه را رعايت كرده باشد اعمال گذشته او صحيح است.
(صفحه 29)

تبعيض در تقليد

سؤال 11 :آيا صحيح است كه شخصى در قسمتى از اعمال خود از يك مجتهد تقليد كند و در بعض اعمال ديگر از مجتهد ديگر تقليد كند؟
جواب: اگر اعلميت يكى از آنها ثابت يا محتمل نباشد جايز است.

سؤال 12 :آيا تبعيض در تقليد در عمل واحد جايز است يا نه؟ مثلا اگر فتواى يكى از مجتهدين وجوب جلسه استراحت و استحباب 3 بار گفتن در تسبيحات اربعه باشد و فتواى ديگرى عكس آن باشد، آيا مقلّد مى تواند در استحباب تثليث از مجتهد اوّل و در استحباب جلسه استراحت از مجتهد دوّم تقليد كند؟
جواب: تبعيض در تقليد به نحوى كه به قول هر دو، عمل باطل باشد صحيح نيست.

سؤال 13 :چنانچه انسان يقين كند عملى كه انجام مى دهد مطابق با فتواى يكى از مراجع محترمى است كه جايز التّقليد مى باشد كافى است يا خير؟
جواب: كفايت مى كند.

رجوع از حىّ به حىّ

سؤال 14 :چنانچه پس از تقليد از مجتهدى معلوم گردد ديگرى اعلم است، آيا مى توان به او رجوع كرد؟
جواب: لازم است به اعلم رجوع شود.

سؤال 15 :شخصى پس از رحلت آية الله اراكى (رحمه الله) براى اينكه اعمال خود را بدون تقليد انجام نداده باشد بدون تحقيق از مجتهدى تقليد كرده است، آيا اكنون مى تواند به ديگرى رجوع كند؟
جواب: اگر شرايط مرجعيت در او موجود نبوده، لازم است عدول كند.

سؤال 16 :شخصى به گفته دو نفر عادل كه خبره بودن آنان معلوم نيست به مجتهدى رجوع كرده، آيا اين رجوع صحيح است؟